📝 امثال شیخ انصاری پرهیز داشتند از انتشار رساله اما امروز...
👤 آیت الله العظمی وحید خراسانی؛ خطاب به نشست اساتید سال ۱۳۹۶
🔸 ... خوشا بحال کسانی که قدر خودشان را فهمیدند و پا از گلیم خود دراز نکردند.
🔹 شیخ الطائفه کیست؟ یک شب در مجلس استفتاء وارد شدم بر مرحوم آقای خویی، فحل الفحول، دیدم متحیر هستند گفتم وجه تحیر چیست؟
فرمودند: رفتم در رجال و به حال شیخ طوسی رسیدم که از طوس به بغداد آمد تهذیب، استبصار در حدیث، عدة در اصول و رجال شیخ در علم رجال، فهرست در کتب، شخصیتی که بانی حوزه نجف بود و هر مجتهدی از آن حوزه در می آید ثمره شجره طیبه شیخ طوسی است، آیت الله خویی بهت زده بودند از چنین فحلی که کتاب دعایی نوشته است که ادعیه صباح و مساء را مردم عام قرائت کنند.
این توفیقات آنها و این هم بدبختی ما!
🔹 نوبت رسید به صاحب جواهر پسر بیست ساله صاحب جواهر فوت شد به پدر خبر دادند آمد پای جنازه پسرش نشست دو ورق جواهر را نوشت گفت این هم برای تو بعد آهی کشید پرسیدند: این آه چه بود؟ گفت: سر آه من این است که این بچه در زمان فقر و تنگدستی من زندگی کرد صاحب جواهر با چه مشقتی زندگی کرد چنین مردی صاحب جواهر است، این روزگار سلف و این روزگار ما!
این مسائل بهت انگیز است.
🔹 محمد مکی کیست؟ شهید اول که عقل در مورد او مبهوت است در زندان ظرف همان روز لمعه را از طهارت تا دیات نوشت این شهید اول است و آن لمعه و آن زین الدین شارح، مهم این است که همین فحل کتابی دارد به عنوان بیان، کتاب دیگری دارد به نام دروس که از این کتاب ها روشن می شود که احاطه ایشان نسبت به مسائل تا چه حد بوده است.
🔹 نوبت به شیخ انصاری رسید همه شما اهل فضل هستید اولش می فرماید: «اعلم ان المکلف اذا التفت الی حکم شرعی» بعد از این مساله حالت نفسانی را ذکر می کند هیچ فکر کردید که چرا این جا می فرماید: «اعلم ان المکلف...» خود او قائل به شرعیت عبادات، حل این معما چگونه است این رسائل ایشان آن هم مکاسب ایشان که درس خارج شیخ برای میرزای شیرازی است این درس ها اما ایشان مادر پیری داشتند که برای مادرشان شهریهای را معین کرده بود، پیرزنی با آن حوائج و گرفتاری به میرزای شیرازی شکایت برد که من با این مقدار شهریه چه کنم، میرزا پیش شیخ آمد و بیان کرد مادرت چنین روزگاری دارد شیخ فرمود: محال لایمکن است از این حق من بگذرم اما تو مجتهدی و اختیار داری، میرزا دست برد به زیر نگینها و ریخت به دامن مادر شیخ و گفت همچون مادری مثل تو فرزندی مثل شیخ تربیت کند سزاوار این حد است این از علم ایشان و این هم از زهد ایشان.
🔹 صاحب جواهر در حال نزع بود. همه علماء اعلم را، آن وقت نجف خالی نبود نجفی که مهد کاشف الغطاء بود همه علما منتظر بودند که چه رخ میدهد دم جان دادن صاحب جواهر فرمود: شیخ مرتضی را بیاورید در حرم به شیخ گفتند: صاحب جواهر سراغ تو را گرفته است شیخ آمد و صاحب جواهر به ایشان گفت: کجا بودی، گفت در حرم برای شفای شما دعا می کردم که صاحب جواهر فرمود: من رفتم و این امت را به تو سپردم، این زهد ایشان است.
♨️ بعد از صاحب جواهر به شیخ رجوع کردند؛ شش ماه گذشت اما شیخ انصاری رسالهای برای مقلدین ندادند.
علتش را از ایشان پرسیدند شیخ انصاری فرمودند: در زمانی که مباحثه می کردم کسی که به نام سعید العلماء در بابل از من اقوی بود با احراز اقوائیت او رساله دادن را جایز نمی دانم رجوع کردند به سعید العلماء در بابل وی گفت سلام مرا به شیخ برسانید و بیان کنید: استصحاب شما ساقط است وجه سقوط آن این است که آن زمان من اقوی بودم اما حالا شما اقوی هستید بعد که قاصد بازگشت و به شیخ پیغام سعید العلماء را رساندند فرمود: استصحاب ساقط است نتیجه این شد که شیخ رساله ای نوشتند و در حاشیه این رساله مکتوب فرمودند: در زمان غیبت حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف عمل به رساله من از باب اکل میته و اضطرار مانعی ندارد.
این علم و این زهد و این دیروز و این امروز!
📌 مناهج:
امروز که تب رسالهنویسی و سودای مرجعیت بیش از گذشته در بین سران نشست اساتید هویدا گشته است، مشخص میشود که آیت الله العظمی وحید خراسانی چه دقتی در انتخاب بیانات خویش با نشست اساتید داشتند و چگونه از ضمیر مخاطبین خود آگاه بودند!
علمای سلف را با اصرارهای مکرر و تمنا وادار به انتشار رساله میکردند؛ اما امروز افرادی هستند که با تمام ظرفیت رسانهای و ... خود تمام جد و جهدشان این است که خود را مرجع جا بزنند!!