مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۱۷ مطلب با موضوع «پرونده‌ها :: تبلیغ رمضان با رویکرد رونق تولید» ثبت شده است

مشکل اصلی اقتصاد

🖋 هادی چیت‌ساز



🔹 وظیفه روحانیت نسبت به مشکلات اقتصادی چیست؟ آیا باید روش‌های جذب سرمایه و انواع کسب و کار را برای مردم توضیح دهد؟ آیا باید به مسائلی چون تورم، رکود، سیاست‌زدگی کشور، عدم مدیریت و قوانین سخت‌گیرانه بپردازد؟

🔹 به گفته کارشناسان مسائل اقتصادی، اقتصاد یک پازل بزرگ است که از تکه‌های بزرگ و کوچک تشکیل شده است و مشکلات نامبرده، تنها تکه‌های متوسط و کوچک آن هستند‌.

🔹 تکه‌های بزرگ این پازل، مسائل فرهنگی هستند، که تا آنها حل نشوند، چرخ اقتصاد چندان رونقی نمی‌بیند؛ مثل تولید ملی، تبدیل روحیه کارمندی به کارآفرینی، مهارت‌افزایی بیشتر، اصلاح الگوی مصرف، خرید کالای ملی، ارتقای کیفیت تولید، استفاده بهینه از منابع اولیه، ارتقای انگیزه تولیدکنندگان، همراهی تولید با دانش روز، مبارزه با دلالی، عدم آگاهی از انواع فرصتها و شغلها و... .

🔹 بر فرض بهترین کالای ایرانی تولید شود، ولی هنوز فرهنگ خرید ایرانی جا نیفتاده باشد؛ یا تولید بر اساس دانش روز نباشد، آیا می‌توان به اقتصاد مطلوب رسید و امید به رقابت در دنیای امروز داشت؟

🔹 تا وقتی فرهنگ عافیت‌طلبی و کار کمتر، یک شبه پولدار شدن، روح تجمل‌گرایی، عدم روحیه شکست‌پذیری ، اصلاح نشود، می‌توان اقتصادی در سطح ملی و جهانی داشت؟
جالب است، مردم ما چشم به اقتصادهایی چون ژاپن و آلمان و چین دارند، اما از سبک اقتصادی و روش‌های آنها بی‌خبرند. مثلا نمی‌دانند ژاپنی جماعت به کار زیاد، آلمانی به نظم و انضباط و چینی به بالابودن ساعت کار مفید مشهور است. یا نمی‌دانند همانقدر که داشتن سرمایه در ایجاد کسب و کار مهم است، تجربه‌اندوزی و به‌روزبودن هم شرط لازم است.

🔹 گاهی یک سؤال یا شبهه کوچک، انگیزه‌ای برای تولید یا توسعه باقی نمی‌گذارد. بنابراین وظیفه اول روحانیت نسبت به اقتصاد، بازکردن گره‌های فرهنگی این موضوع است، نه جذب سرمایه یا معرفی انواع کسب و کار. فرهنگ که اصلاح شود، اقتصاد به ثبات خواهد رسید و چرخ تولید خودبه‌خود می‌چرخد.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🗂 پرونده تبلیغ رمضان با رویکرد رونق تولید و اشتغال‌زایی

کانال مناهج در پیام‌رسان ایتا

کانال مناهج در تلگرام

  • علی مهدوی

 درآمد؛ پرونده تبلیغ رمضان

🖋 علی مهدوی (سردبیر)

 ایام تبلیغی بهترین فرصت برای ارتباط روحانیت با اقشار مختلف جامعه است. دغدغه جدی هر مبلغی این است که سؤال اصلی مخاطبینش چیست؟ چه موضوعی گره‌های ذهنی مخاطب را باز می‌کند و بیشترین بهره‌برداری از منبر و تبلیغ را در اختیار وی قرار می‌دهد؟ پرداختن به چه موضوعی، روحیه دین‌داری مردم را تقویت و امید و باورشان را مستحکم می‌کند؟ اینجاست که نوبت به اهم و مهم کردن معضلات دینی و فرهنگی مردم می‌رسد.

 براستی مگر می‌شود، امروز بدون اصلاح اقتصاد، از مردم انتظار دینداری داشت؟ یادمان باشد تا حرف از اقتصاد به میان می‌آید؛ نگاهمان به سمت دنیوی بودن این موضوع و تباینش با معنویت رمضان نرود. آخرت و ایمان مردم با اقتصاد گره خورده است. مگر رسول خدا(ص) نفرمود: «کاد الفقر أن یکون کفرا» یا نفرمود: «العِبادَةُ عَشْرَةُ اَجْزاءٍ تِسْعَةُ اَجْزاءٍ فى طَلَبِ الْحَلال»؟ مبلغی که دغدغه و قصد تبیین دین دارد، بدون اعتنا به سؤال و نیاز اساسی مردم، موفقیتی هم دارد؟ امروز اساسی‌ترین مسأله جامعه -که کل کشور را دربرگرفته- اقتصاد است.

 یک دهه است که رهبر معظم انقلاب شعارهایی از جنس اقتصادی را به عنوان شعار سال انتخاب می‌کنند و این یعنی برای گذر از معضلات کشور -حتی معضلات دینی و فرهنگی- باید از گردنه بحران اقتصادی عبور کنیم. روحانیت نیز موظف است سهم خود را در اقتصاد و به خصوص «رونق تولید» ایفا کند. شاید پرسیده شود: موضوعی اقتصادی چه ارتباطی با تبلیغ -که از اساس امری فرهنگی است- دارد؟

 در جواب باید گفت:‌ هر معضلی در جامعه پیش می‌آید، هر صنفی متناسب با جایگاه حقوقی خود موظف است برای رفع آن، همت بگمارد. هیچ قشری مؤثرتر از روحانیت برای هدایتگری فرهنگی و تحولات کلی جامعه نیست. اما روحانیون برای اصلاح اقتصاد چه باید بکنند؟! صرفا موعظه مردم؟ ایجاد کسب و کار و ورود مستقیم در اقتصاد؟ یا هدایتگری و تنویر اذهان مردم نسبت به واقعیت‌ها؛ تبیین جایگاه اقتصاد در دین؛ مبارزه با تفکرهای غلط رشدیافته در ذهن مردم؛ ارائه راهکارهای عملی به مردم و...

 به حول و قوه الهی، #مناهج در پرونده جدید به مسأله «تبلیغ رمضان با رویکرد رونق تولید و اشتغال‌زایی» خواهد پرداخت و ایده‌ها و محتوای لازم را خدمت مبلغین عزیز اسلام ناب عرضه خواهد کرد.

 همچنین منتظر دریافت یادداشت‌ها، ایده‌ها، تجربیات و محتوای ارسالی شما بزرگواران هستیم.

کانال مناهج در پیام‌رسان ایتا

کانال مناهج در تلگرام

  • علی مهدوی

نقش تبلیغ در رونق تولید و اشتغال‌زایی در کلام رهبر معظم انقلاب (دام ظله‌العالی)

برای دانلود کلیپ تصویری اینجا کلیک کنید

ظرفیت کشور برای پیشرفت، بیش از اینهاست؛ چرا استفاده نکردیم:

  •  عدم باور به کارآمدی نسل جوان
  •  غفلت از ثروت‌های عظیم انسانی و طبیعی کشور
  •  کم‌کاری و تنبلی
  •  اعتماد به نسخه بیگانگان
  •  سیاستهای بانک جهانی...
  •  قبیله‌گرایی سیاسی
  •  عدم مبارزه جدی با فساد
  •  اتکای کشور به نفت
  •  عیوب اساسی در سبک زندگی مثل: خرید کالای خارجی

کانال مناهج در پیام‌رسان ایتا

کانال مناهج در تلگرام

  • علی مهدوی

نمونه داستان برای رونق تولید و اشتغال‌زایی 4

تاریخچه کاچیران از زبان مدیرعامل فعلی

آن روزها که تازه انقلاب به پیروزی رسیده بود و کشور هنوز از نظر اقتصادی و تولید دست پا بسته بود. برای بسیاری هنوز پیش‌بینی آینده کشور ساده نبود. برای همین برخی از سرمایه‌گذاران سعی می‌کردند دارایی‌های خود را از کشور خارج کنند. کسی به فکر سرمایه‌گذاری در آن اوضاع و احوال نبود و اگر افرادی چنین اقدامی‌ می‌کردند، مورد سرزنش دوستان خود قرار می‌گرفتند. چون تصویر روشنی از آینده اقتصاد ایران وجود نداشت.

همان روزها بود که پدربزرگم، سید صادق سبزواری با برخی از دوستان خود تصمیم گرفت صنعت چرخ خیاطی را در ایران بنیان‌گذاری کند، در حالی ‌که بسیاری از سرمایه‌داران و کارآفرینان ایرانی با توجه به جو ایجاد شده در ابتدای انقلاب، در حال خروج از کشور بودند و هرگز به این نمی‌اندیشیدند که در فضای جدید ایجادشده، سرمایه خود را برای توسعه فعالیت‌هایشان به‌ کار گیرند. سیدصادق، در سال ۱۳۵۸، سنگ بنای شرکت کارخانجات چرخ خیاطی ایران را گذاشت و کاچیران با سرمایه‌گذاری او و دوستانش متولد شد.

  • علی مهدوی

نمونه داستان برای رونق تولید و اشتغال‌زایی 3

صادرکننده جهانی به اروپا و آمریکا

گفت و گو با بهروز فروتن، بنیانگذار کارخانه بهروز.

گفت‌وگو با بهروز فروتن به عنوان کارآفرینی که هیچ اعتقادی به شانس ندارد و خود را یک فروتن واقعی می‌داند از چگونگی ورودش به عرصه مواد غذایی آغاز شد و با پاسخ‌های او در مورد زوایای مختلف فعالیتش به پایان رسید.

 
• آقای فروتن از خودتان بگویید؛ شاید بهتر است اینگونه مطرح کنیم که بهروز چگونه وارد صنعت غذا شد؟ چه جرقه‌ای منجر به خلق بهروز شد؟

میوه‌ای که می‌بینید طول و زمانی را طی کرده است. بنابراین در مورد من هم 60 سال پیش که کودکی هفت ساله بودم باید دیده شود. در این سن، پدرم که امیرلشگر بود در طول ایام بیکاری، من را واداشت تا کارهایی را یاد بگیرم و امیدوارم همه بندبند حرف‌هایم برای علاقه‌مندان کارآفرینی هم مفید باشد.جوهره کار داشتن و از کار خجالت نکشیدن را در دوران کودکی به من آموختند در حالی که امروز جوانان ما کار کردن را عار می‌دانند. از سویی در بحث کارآفرینی بخشی ذاتی و بخشی هم اکتسابی است.پدرم را در 10 سالگی سه‌شنبه روز اول عید ساعت 9 از دست دادم. در واقع سایه پدر را به عنوان حاکم بر کار، دو سه سال دیدم؛ پدر پدربزرگم از گنجه آذربایجان بود اما پدرم و خودم هم در تهران به دنیا آمده و بزرگ شدیم.

دوران پرتلاطم بی‌پدری را به سختی طی کردم و چون کوچک‌ترین عضو خانواده بودم در واقع بخش عمده مشکلات برای من بود. من در کودکی از فروش درصدی محصولاتم مثل بادبادک، فانوس،‌ روروک و تعمیر دوچرخه و غیره و دسترنج کار در تعمیرگاه‌ها خودم را اداره می‌کردم و اموال پدری در زندگیم چندان نقش‌آفرین نبود و تحصیلاتم را در رشته مدیریت دانشگاه تهران ادامه دادم و چون ذاتا خودساخته بودم و رهبری و سرپرستی را دوست داشتم، معلمی را انتخاب کردم و نخستین شغل رسمی‌ام دبیری بود. چند سال بعد سوابق تدریسم را در کارهای دیگری خلاصه کردم اما به دلیل آگاه نبودن به مسائل اقتصادی دچار ضرر و زیان شدم. وقتی این اتفاق افتاد با توجه به اینکه یک دوره تخصصی فنی را در وزارت اقتصاد گذرانده‌ بودم وارد فضای کار فنی (ریخته‌گری، مدل‌سازی و قالب‌سازی) شدم. پس از اینکه دچار خسارت و ضرر و زیان در بحث تدریس شدم، تلاشم را بیشتر کرده و کار پیمانکاری ذوب‌آهن را آغاز کردم اما پس از مدتی در این حوزه نیز دچار ضرر شدم به طوری که مجبور به فروختن منزل مسکونی‌ام شدم و در منزل شخصی‌ام مستاجر شدم. در این زمان بود که به شدت در تنگنا قرار گرفته و به فکر کار و حرفه جدید افتادم و به پیشنهاد همسرم پخت شله‌زرد، ‌انواع ترشی‌جات و مرباها را در آشپزخانه منزل شخصی‌ام با نام محصولات بهروز شروع کردیم و در واقع جرقه این کار از سوی همسرم بود و در شرایط بی‌پولی، قرض و مشکلات بودم.

 مواد اولیه تهیه غذاها را با ژیانی که داشتم تهیه کرده و در زیرزمین منزل استیجاری‌ام پس از پخت‌؛ بسته‌بندی کرده و در بین مغازه‌ها توزیع می‌کردیم البته از همان شروع، کار را بزرگ دیدیم و تلاش کردیم که فعالیت به درستی انجام گیرد و به نام فرآورده‌های خانگی بهروز در بازار عرضه می‌کردیم.اما بعد دیدیم تولید خانگی هم با محدودیت‌های تامین مواد اولیه، ‌پخت، بسته‌بندی و توزیع مواجه می‌شود که اگر «باید» نمی‌گفتم و اراده لازم را نداشتم شاید به شرایط فعلی نمی‌رسیدیم.

  • علی مهدوی

نمونه داستان برای رونق تولید و اشتغال‌زایی 2

61 ساله و اهل آمل است. او نتیجه یک عمرکار و تلاش بی‌وقفه و خلاقانه است. با او در شرایطی مصاحبه کردیم که به تازگی و پس از ماه‌ها درمان جراحت‌های حادثه تصادف خودرو، برسرکار آمده بود، اما همانند گذشته فعال و پرجنب و‌جوش.

به کارش عشق می‌ورزد و اعتقاد دارد "این کشور نیازمند تولید و صنعت است. ما چند دانشگاه صنعتی داریم بدون اینکه صنعت داشته باشیم  و یا به آن اهمیت بدهیم ."

درگفته‌های او هزاران نکته است. ازشکست و تلخ کامی می‌گوید، از تدریس خصوصی و پرداخت دستمزد کارگران با درآمد تدریس. از عدم همراهی‌ها، نامرادی‌ها ومهم تر از همه بی‌اعتنایی خودش به ناهمواری‌های راه می‌گوید.

 سلیمانی نمونه یک کارآفرین ایرانی است. فکر و ایده نو را در تولید به کار انداخته و به دنبال منابع مالی و تجهیز رفته، خطر را پذیرفته، جانانه تلاش کرده تا توانسته است موفقیت را در آغوش بگیرد. حال که اندکی گشایش ملی پیدا کرده، فرصتی را برای دیدن و کاویدن از دست نمی‌دهد. به این‌جا و آن‌جا می‌رود تا از روند‌های مشابه در کشورهایی که در این حوزه‌ها جلوترند خبر بگیرد . نمایشگاه‌های صنعت مربوطه را از دست نمی‌دهد. کتاب‌های مدیریتی می‌خواند. با مشاوران مدیریت نیز بیگانه نیست. از آموزه‌های مدیریت به خوبی استفاده می‌کند. مجموعه فراورده‌هایی که زیر نظر او تولید و پخش می‌شوند بسیار متنوع است طوری‌که گاه نگران می‌شویم آیا این همه تنوع گرفتاری‌زا نیست.

مصاحبه با غلامعلی سلیمانی

  • علی مهدوی

نمونه داستان برای رونق تولید و اشتغال‌زایی 1

اسدالله عسگراولادى، میلیاردر ایرانی از راز های تجارتش میگوید:

من اسدالله عسگراولادى هستم و سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شدم. خانواده‌ام متدین و در سطح پایین جامعه بودند و با قشر ثروتمندان سروکار نداشتند. شغل پدرم پیشه‌ورى بود و مغازه عطارى داشت. ما سه برادر بودیم که هر سه از سن ۱۲ ـ ۱۳ سالگى کار در بازار تهران را شروع کردیم. روزها کار و شب‌ها درس. پس از گذراندن کنکور در رشته ادبیات پذیرفته شدم اما عصرهایى که فرصت داشتم به دانشکده اقتصاد هم مى‌رفتم چون ساختمان‌هاى دانشکده مقابل هم بود. گاهى سر کلاس‌هاى دانشکده حقوق هم مى‌رفتم. آن موقع رفتن به سایر دانشکده‌ها آزاد بود و مثل امروز کنترل و حراست هم در کار نبود.

 کارم را از صفر شروع کردم. اولین حقوقى که در دوره شاگردى گرفتم روزى ۲ ریال بود که مى‌شد ماهى شش تومان. تلاشم شبانه‌روزى و کار سخت بود. اولین تجارتم را با خرید یک کیسه کنجد به قیمت ۵۳ تومان از بازار تهران شروع کردم و آن کیسه کنجد را به نانوایى سر محل به قیمت ۷۰ تومان فروختم و این اولین سود من در تجارت بود. این مربوط به سال ۱۳۲۷ است.

تا سال ۱۳۳۴ کارمند بودم و در یک شرکتى کار مى‌کردم که فعالیتش در زمینه صادرات بود. به صادرات علاقه‌مند شدم اما پول نداشتم. تنها دارایى‌ام خانه‌اى بود که در خیابان شهید مصطفى خمینى به مبلغ ۵۶۰۰ تومان خریده بودم. در آن خانه من و دو خواهر و پدر و مادرم زندگى مى‌کردیم. اولین ماشینم که در سال ۱۳۳۳ خریدم یک فولکس به مبلغ ۵۹۰۰ تومان بود که با همین ماشین چند کیسه خواربار از بازار مى‌خریدم و بین نانوا و بقال توزیع مى‌کردم. سال ۱۳۳۴ تصمیم گرفتم تاجر شوم. به اتاق بازرگانى رفتم که کارت بازرگانى بگیرم، اما سنم اقتضا نمى‌کرد. چون حداقل باید 24 ساله مى‌بودم.

  • علی مهدوی