ادب مرجعیت
محمد حقپرست
برخی همیشه در برابر جریان تحول خواهی، شبهه «تراث» و «سیره سلف» را مطرح میکنند. وقتی میگوییم برخی کتابها باید اصلاح، و برخی باید حذف شوند، سریعا میگویند علمای سابق همینها را خواندند. وقتی میگوییم نظام پرداخت شهریه باید اصلاح شود و ارتقا پیدا کند، میگویند علمای سابق با همین اندک زندگی کردند و علم را پیش بردند.
اما برخی از همین جماعتی که همیشه داعیه دار تراث و سیره گذشتگان و سلف صالح هستند، پای ادعای مرجعیت که میرسد، مبنای سیره اخلاقی سلف در مرجعیت که مهمتر از سیره علمی است، دیگر ارزشی ندارد. گویا مسئله مهمی در میان است. آری، تکلیفتراشی مرجعیت و تقلید و بیت و دفتر و دستک و وجوهات.
یادشان میرود که سلف صالح در برابر ادعای مرجعیت چه سیرهای داشتند. سلف صالح، قبل از ادعای مرجعیت، ادب مرجعیت داشتند. حتی اگر مردم به سراغشان میآمدند، تا زمانی که استادشان زنده بودند، فکر رساله و استفتاء هم به ذهنشان نمیرسید. اینکه سلف صالح، همیشه از مرجعیت فراری بودند و به دیگری میسپردند.
اما برخی مسابقه رساله و استفتا و شهریه گذاشتند و با وجود تمام کارهای بر زمین مانده، به تکلیف مرجعیت رسیدهاند.
- ۰ نظر
- ۰۶ خرداد ۹۸ ، ۱۶:۲۴
- ۱۲۹۴ نمایش