شاخصهای هویت روحانیت
ریزشها و رویشهای صنفی
محمد عالمزاده نوری
گفتگوهای اخیر ضرورت بحث و بررسی پیرامون «هویت صنفی روحانیت» و شاخصههای دقیق «حوزویبودن» را بیش از پیش معلوم ساخت. لازم است خط و مرز طلبگی را صریح و گویا معلوم سازیم و تعریف جامع و مانع و قاطعی از ماهیت روحانیت بیان کنیم تا عیاری برای داوری در این باره باشد. گرچه این کمترین در نوشتههای فراوانی به این بحث پرداخته و بیش و کم تلاش کرده تا حدود و ثغور این مفهوم و شرایط تطبیق آن را آشکار سازد اما این مباحثات نشان داد که آن نوشتهها برای این منظور کافی نبوده است. از این رو توضیح بیشتری خواهم آورد.
تعریف هویت
هویت هرکس یا هرچیز اوصاف ویژه و اختصاصی اوست که در کسان یا چیزهای دیگر دیده نمیشود. یعنی اموری که وجه تمایز او از سایرین (فصل ممیز یا ما به الامتیاز) است و موجب بازشناسی او از دیگران میشود.
هویت بر چند قسم است: هویت فردی، هویت نوعی و هویت صنفی. هویت فردی، یک فرد را از سایر افراد متمایز میسازد مثل ویژگیهای فردی هر یک از ما که ما را از سایر انسانها متمایز میسازد. هویت نوعی، یک نوع کلی را از سایر انواع مشخص میکند؛ مانند هویت نوعی ما آدمیان (حیوان ناطق یا حیّ متاله) که ما را از سایر جانداران متمایز میسازد گرچه نمیتواند تمایزات میان افراد را معلوم کند. هویت صنفی نیز تمایز یک صنف نسبت به سایر اصناف تحت یک نوع را ذکر میکند مانند هویت صنفی پزشک که تمایز او را از سایر اقشار و اصناف اجتماعی بیان میکند.
«هویت» همانگونه که تمایزهای یک چیز را از دیگران بیان میکند اوصاف مشترک میان افراد یک نوع را نیز بیان میکند. مثلا هویت صنفی روحانی همان گونه که تمایز روحانی از غیر روحانی را بیان میکند حد مشترک میان همه روحانیان است. بنابراین وقتی از هویت صنفی روحانی سوال میشود باید چیزی بیان کنیم که بین همه روحانیان مشترک است و در غیر روحانیان وجود ندارد. این پاسخ تعریف جامع و مانعی به شمار میرود که مرز میان روحانی و غیرروحانی و شاخص شناخت روحانی از غیر روحانی است.
پزشک و مهندس و کاسب و کارمند همه به کارهای مفید و خدمات ارزشمندی مشغولاند و نیاز جامعه را برآورده میسازند. طلبه هم در کنار این اقشار و اصناف اجتماعی یک خدمت مقدس و موثر انجام میدهد. هویت صنفی طلبه تعریف دقیقی از طلبگی است که دقیقا تمایز میان طلبه از آن اقشار و اصناف را معلوم میکند.
هویت صنفی روحانی
روحانیت در فرهنگ اسلامی «نهاد عالمان دین» است و بر پایه آیه ۱۲۲ سوره توبه به غرض تفقه در دین (یعنی دینشناسی عمیق) و ایفای نقش اجتماعی متناسب (لینذروا قومهم ... لعلهم یحذرون) پدید آمده است. بنابراین روحانی «عالم دین» است، «تحصیلات تخصصی» در زمینه دین اسلام دارد و باید به عنوان «اسلام شناس» نقشآفرینی کند.
به بیان دیگر در این آیه شریفه تفقه در دین، یعنی تحصیل تخصصی علوم اسلامی بر عدهای لازم دانسته شده است. اگر آن عده به توصیه خدا عمل کردند و تفقه در دین را به دست آوردند هر کاری که از آنها برمیآید و از دیگران برنمیآید بر عهده آنان است و کارویژه آنها به شمار میرود. یعنی هر خدمت اجتماعی که نیازمند اسلامشناسی و تحصیل تخصصی در زمینه معارف اسلامی است کارویژه روحانیت است و هر خدمت دیگر (هرچند مفید و مقدس) که نیاز به تحصیل تخصصی علوم دینی ندارد کارویژه روحانیت نیست. تدریس علوم اسلامی، تحقیق در منابع دین، ترویج و تبلیغ آموزههای دینی، دفاع نرم از معارف مکتب اسلام، اسلامیسازی علوم انسانی، تربیت دینی انسانها و مدیریت کلان جامعه بر اساس دین، بیتردید نیازمند تحصیلات تخصصی در عرصه دین و کارویژه روحانیت است؛ اما رانندگی تاکسی، خلبانی هواپیما، جراحی قلب، توسعه صنایع موشکی یا هستهای، بازرگانی و کشاورزی، کارگردانی سینما و مانند آن – هرچند مفید و مقدس - به تحصیلات تخصصی در علوم اسلامی نیاز ندارد و کارویژه روحانیت به شمار نمیآید.
عالم دین یعنی عالم به قرآن و حدیث
از آنجا که علوم و معارف اسلامی در «قرآن و حدیث» جمع است «عالم دین» معادل «عالم به قرآن و حدیث» است. بنابراین اگر کسی همه علوم فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، طبیعی، انسانی، غیبی و شهودی را مسلط باشد اما از مضامین قرآن و حدیث آگاه نباشد عالم دین نیست و کارویژههای روحانیت را نمیتواند برعهده گیرد و اگر نظرات همه اندیشمندان شرقی و غربی و تئوریهای همه دانشمندان علوم طبیعی و انسانی و اجتماعی را بداند اما از نظرات خدا و پیامبر خدا مطلع نباشد عالم دین نیست.
- ۰ نظر
- ۱۶ اسفند ۰۰ ، ۱۷:۴۲
- ۳۶۸ نمایش