#یادداشت_مهمان
زهرا ابراهیمی
در حوزههای علمیه اولویت اصلی با درسخواندن است و بحق نیز باید چنین باشد؛ چون حوزه قرار است بستر تربیت طلاب باشد تا آنها را برای ترویج معارف الهی درجامعه مهیا سازد. لذا طلبه را هرگز نمیتوان جدا از علمآموزی تصور کرد. روح طلبه به طلب علم گره میخورد و تحصیل و کسب علم برایش تعبد محسوب میشود.
اگرچه در علوم و معارف الهی طلبه به خوبی درمییابد که رزاق حقیقی خداوند است و قناعت را نیز با زهد عجین مینماید؛ اما دغدغهی معیشت باز هم بخشی اجتنابناپذیر از زندگی طلاب است. گاهی فشارهای اقتصادی به حدی زندگی یک طلبه را تحت تأثیر قرار میدهد که ناخواسته اولویتها برای او تغییرمیکند و کسب معاش، جای خود را به درس میدهد!! این چالش، طلبه را سر دو راهی قرار میدهد: طلبه یا باید در کنار درس به کاری نیز مشغول گردد و یا قید درس را زده و به همان میزانی که خوانده اکتفاء نماید و وارد بازار کار شود.
درست است که طلبه خودش در مسیر علمآموزی قدم نهاده است و از همان ابتدا به سختی راه واقف بوده است، اما طبیعتا درسخواندن نیازمند تمرکز و آرامش فکر است و اگر دغدغهی بحران معیشت حل نشود، ذهن و فکر هم آمادگی لازم برای کسب علوم را نخواهد داشت.
از طرفی برخی به شدت معتقدند تنها، پرداختن به تدریس، تبلیغ و تحقیق و پژوهش از وظایف یک طلبه است و طلاب نباید به اموری غیر ازاین رو آورند. این تفکر باعث میشود که اینگونه افراد نسبت به طلابی که در کنار درس کار میکنند، معترض بوده و رفتار آنها را دور از شأن طلبگی قلمداد نمایند. از سوی دیگر، همه طلاب شغل پارهوقت آخوندی -در راستای تبلیغ و تدریس و تحقیق- که مکفی حداقلیات معیشت باشد سراغ ندارند.
طولانی بودن دورههای عمومی دروس حوزوی باعث میشود که طلاب، تازه بعد از سال ها درس بتوانند وارد مباحث تخصصی شوند و در این مدت نیزمهارتی کسب نکنند و ندانند که دقیقا چه آینده ای در انتظارشان است.
لذا امروز به شدت جای خالی یک برنامه مدون در حوزه احساس میشود. برنامهای که ازهمان سالهای ابتدایی ورود به حوزه در کنار دروس عمومی، تخصص محوری را نیز پیاده سازد و همسو با نیاز جامعه، طلبه اهل علم و اهل مهارت تربیت نماید تا ازاین طریق هم به طلاب و هم به جامعه خدمت نماید.
آموزههای اسلام بسیار گسترده است و تمام جوانب زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر میگیرند، لذا علوم دینی پتانسیل لازم برای ورود به فضاهای متعدد اجتماعی را دارد. اما متاسفانه حوزه علمیه هم به مهارتآموزی و آموزش علوم کاربردی لازم برای حضور طلاب در نهادهای مختلف کمتر توجه کرده و هم پیگیر حضور طلاب در برخی از فضاهای اجتماعی نبوده است. فضاهایی همچون آموزش و پرورش، بیمارستانها، زندانها، بهزیستی ها، نهادهای مربوط به امور مددکاری، فعالیتهای اجتماعی حتی کانونهای ترک اعتیاد، مراکز مشاورهای، و دهها و صدها فضای دیگر که میتواند از حضور طلاب مهارت دیده در حوزه بهره ببرد.
امروزه جامعه بیش از پیش نیازمند در صحنه بودن طلاب است. حوزه علمیه باید با ایجاد فضای مهارتآموزی و تربیت طلبه برای فضاهای مشخص، کارآمدی و تأثیرگذاری طلاب را در جامعه بالا ببرد. ناگفته نماند که حیات علمی طلبه به حیات اجتماعی او گره خورده است و تفکیک بین این دو مسأله طلبه را به حالت احتضار خواهد کشاند.