مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۵۳ مطلب در خرداد ۱۴۰۱ ثبت شده است

📝 روحانی مبارز جهادی و سختکوش

🖋 بی بی معصومه سجادی

🔸 شهید حجت‌الاسلام و المسلمین مهدی شاه آبادی از فعالان و مبارزان سیاسی پیش از انقلاب بود که در دامان معلم و مرادش مجتهد بنام، آیت الله العظمی شاه ابادی که پدر ایشان و استاد عرفان حضرت امام خمینی رضوان الله تعالی علیه بود، پرورش یافت.

🔹 وی برخی علوم حوزوی را در محضر امام خمینی (قدس سره) فراگرفت و با فرزند شهید امام، آقا مصطفی خمینی رضوان الله تعالی علیه بسیار همنشین بود.

مهدی متولد سال ۱۳۰۹ در قم بود و هنگامی که ۴ سالش بود به همراه خانواده به تهران مهاجرت کردند. وی تا ۱۲ سالگى دوره دبستان را به پایان رسانید سپس به مدرسه علمیه مروی رفت و در ۱۸ سالگی زمانی که پوشیدن لباس روحانیت ممنوع بود با آگاهی و شجاعت تمام تلبّس به این لباس مقدس را انتخاب نمود.

🔹 او آرامش داشت ولی آرام نبود به راستی که استراحت و خوابش بسیار کم بود و تلاش و کارش بسیار زیاد. شیخ مهدی درس تفسیر قرآن می‌گفت ولی به خاطر آگاهی‌های سیاسی که می‌داد و توجهی که به جوانان داشت، حضور جوان‌ها در مسجد بیشتر و بیشتر می‌شد؛ در صورتی‌ که آن زمان، کلاً جوان‌ها کمتر به مساجد می‌رفتند.

🔹 شهید مهدی شاه آبادی در زمره نخبگان فکری قرار داشت که به سبب تبار مبارزه‌گری که در آن رشد یافته بود، پای در مسیر روشنگری گذاشت و در این راه از هیچ کوششی برای به ثمر نشاندن اهداف عالیه انقلاب اسلامی فروگذاری نکرد.

روحیه جهادی وی موجب می‌شد به برخی از محله‌ها و روستاهای اطراف تهران سر بزند و یک ماه در آنجا به صورت شبانه‌روزی هر کاری اعم از بنایی، نماز جماعت، سخنرانی و... انجام دهد؛ در واقع خدمتگزار به تمام معنا بود. بعد هم آن روستا را به طلبه‌ی دیگری می‌سپرد و خودش با همان نان و پنیر ساده‌اش، به همراه خانواده به روستای بعدی می‌رفت. در حالیکه گاه می‌شد اهالی آنجا در ابتدای ورود، به او بی‌اعتنایی می‌کردند اما در هنگام رفتنش، اشک می‌ریختند و درخواست می‌کردند که شیخ مهدی از آنجا نرود. آری! خداوند او را بخاطر اخلاص بی‌حدش، محبوب قلوب کرده بود.

🔹 بارها توسط رژیم ستمگر شاهنشاهی زندانی و تبعید شد اما شکنجه‌های وحشیانه‌ی طاغوت، هرگز نتوانست او را در هم بشکند و ذره‌ای از انگیزه و اراده‌اش بکاهد.

🔹 حجت‌الاسلام مهدی شاه آبادی، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی از مردم تهران به مجلس شورای اسلامی راه یافت و از هیچ کوششی برای خدمت به مردم فروگذاری نکرد. 

🔹 با آغاز جنگ تحمیلی، با راهیابی به دور دوم مجلس شورای اسلامی اصرار زیادى به حضور در جبهه‌ها داشت و در ایام تعطیلى مجلس یا هر فرصتى دیگر عازم جبهه بود و در کنار رزمندگان غیور اسلام در خط مقدم حاضر می‌شد. 

🔹 شیخ مهدی شاه آبادی این انسان پاکبازِ مخلصِ خوش روحیه، این الگوی به تمام معنای جهادی؛ مزد عهدی که در ۱۸ سالگی با حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه بسته بود را در جزیره‌ی پر رمز و راز مجنون، محل عروج هزاران شهید گلگون کفن، گرفت.

او در مقابل رژیم سفاک بعثی که به نمایندگی از ۸۰ کشور جهان با جمهوری اسلامی ایران می جنگید، به شهادت رسید و ایران اسلامی را در غم و اندوه فقدان خود فرو برد. 

🔹 و اما هم اینک که جمهوری اسلامی این خیمه‌ی رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم، این ملجاء و پناه مستضعفان عالم از هر طرف، هدف هجمه‌های تبلیغاتی و روانی و فرهنگی استکبار جهانی و مزدورانش و نفوذی‌ها و منافقین داخلی و خارجی قرار دارد آیا در این جنگ نابرابر همانند شهید مهدی شاه آبادی بر سر عهدی که با مولا و صاحب خویش حضرت ولیعصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف بسته‌ایم هستیم؟ 

❇️ ان‌شاءالله که یاد شهید مهدی شاه آبادی در قلب هزاران طلبه‌ی راه عشق، زنده و پاینده و راهش از یاران عهدبسته، مملوء باشد.

  • صادقی

📝 ارتباط با لایه‌های درونی حوزه

📞 شما با آن لایه‌های درونی حوزه می‌توانید مرتبط باشید؛ چون نماینده‌ی طلاب هستید.

📞 با طلبه‌ها تماس بگیرید؛ شما را انتخاب کرده‌اند از حوزه‌های مختلف و از شهرهای مختلف، با آن طلبه‌ها جلسه داشته باشید، تماس بگیرید، حرف بزنید، فواید زیادی دارد.

  • صادقی

📝 درایت میرزاى شیرازى در تأیید افراد

👤 شهید آیت الله مطهری

🔸 در میان علما و مراجع گذشته در این صد سال اخیر، مرحوم میرزاى شیرازى (میرزاى بزرگ، مرحوم حاج میرزا محمدحسن، صاحب فتوای تحریم تنباکو) از کسانى است که در علم و در عقل و در تقوا تقریباً در طراز اول است،

🔹 و مخصوصاً در صفا و معنویت شاید در طبقه مراجع کسى به حد او نرسیده یا کمتر رسیده است،

و ظاهرش هم هیچ نشان نمی‌داد؛ خیلى مرد عجیبى بوده است.

🔹 در یکى از شهرستان‌ها یک ملایى بوده است، بعضى از دوستان میرزا گفته بودند ما نامه‌اى خدمت ایشان نوشتیم و از ایشان تأیید خواستیم که این آقا در این شهرستان هست؛

🔹 مرتب نامه به ایشان نوشتیم که فلان شخص در این شهر مردى است خیلى عالم، در این حد عالم است، مجتهد است و خیلى هم باتقوا، شما ایشان را تأیید کنید، مثلًا اجازه به ایشان بدهید.

🔹 مى‏‌گوید: ما نامه نوشتیم، میرزا جواب نداد. بار دیگر نامه می‌نویسد، باز تعریف مى‏‌کند که این مردى است بسیار عالم و باتقوا، هم علمش را تأیید مى‏‌کند و هم تقوایش را. باز میرزا جواب نداد.

❓ تا بالاخره آن کسى که این‏همه او را تأیید مى‏‌کرده بلند می‌شود مى‌رود سامره که چرا میرزا جواب نداد، آیا به حرف ما اعتماد نکرد؟

❗️ رفت و گفت: آقا! چرا ما هرچه براى این آقا تأیید خواستیم شما تأیید نکردید، چرا نامه‌هاى ما را جواب ندادید، آیا حرف ما را قبول ندارید که او مرد عالم و باتقوایى است؟

فرمود: چرا، همه حرف‌هاى شما را قبول کردم. 

گفت: پس چرا شما تأیید نکردید؟

♨️ فرمود: تو همواره در نامه‏‌هایت نوشتى که این چقدر عالم است و چقدر باتقواست،

در یک نامه‏‌ات ننوشتى که عقلش در چه حدى است!

❇️ براى ملّا، علم و تقوا کافى نیست؛

 عقل و فکر و دوراندیشى و هوشیارى و ادراک شرایط زمانِ خودش و شناختن مردم، اینها خودش رکن اساسى است.

🔻 خیلى هم عالم و باتقوا باشد اما یک آدم ساده ‏دل، نتیجه چیست؟ ابزاردست شیّادها مى‌‏شود،

🔻 یعنى ابزارى از اسلام در دست ضداسلام‌ها، 

ابزارى از علم و تقوا در دست فاسق و فاجرها؛ فایده ‌اش چیست؟ 

تو هیچ اسمى از آن مسأله عمده نبرده بودى.

🔻 من نمى‏‌توانم کسى را فقط به دلیل علم و تقوا تأیید کنم درصورتى‏که براى من محرز نیست که از نظر عقل و تدبیر و هوشیارى و درک شرایط زمان و درک و شناخت مردم در چه حدى است.

🔹 بسیار خوب، آدم عالم و باتقوا براى خودش آدم خوبى است،

✅ اما من نمی‌توانم مقدّرات اسلامى مردم را در دست کسى بدهم که عقلش براى من محرز نیست.

📗 مجموعه آثار استاد شهید مطهرى، ج ۲۷، صص ۵۰۷ و ۵۰۸؛ با ویرایش جزئی

  • صادقی