آفات دانشگاهی شدن حوزه
🖋 مجتبی رستمی کیا
🔸 چندی پیش جمعی از مسئولین محترم امور نخبگانی حوزه، خدمت یکی از اساتید مدیریت دانشگاه تهران رسیدند و وقتی صحبت گل انداخت و وی متوجه شد اکثر دوستان شرکتکننده در جلسه طلبهاند، نکته مهمی بر زبان راند:
«ما [دانشگاه] کپی از غرب بودیم، امیدمان به حوزه بود، اما متأسفانه امروزه حوزه نیز به جای حفظ سنت تعلیمی گذشته، کپی ناقص از ما شده است»!!
🔹 پدیده دانشگاه در ایران مبتنی بر تفکر خاصی در مدرنیته و فاقد تداوم و تمایز با اصل خود در حدود ۱۰۰ سال پیش آغاز بکار کرده است، حوزه علمیه نوظهور نیز قدمتی برابر همین نهاد در ایران دارد که از طرف مسئولین حوزه نیز سالگرد ۱۰۰ سالگی حوزه به زودی جشن گرفته خواهد شد و همایش با شکوهی برگزار خواهد شد.
🔹 دانشگاه در مدرنیته، در سیر تطور خود چهار الگوی ناپلئونی، همبولتی، آکسبریجی و الگوی مبتنی بر بازار را به چشم دیده است که از میان این همه کلاسیکترین و فرسودهترینِ آن یعنی الگوی ناپلئونی وارد سیستم آموزش عالی در ایران شد.
💢 از مهمترین ویژگیهای آموزش ناپلئونی در دانشگاه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
➖ تمرکز بیش از حد بر آموزش؛
➖ ساختارگرایی (دیوانسالاری)؛
➖ سیستم متمرکز و نظام یکپارچه در آموزش؛
➖ همچنین کارکرد این نوع آموزش، پرورش مدیران آینده است.
🔻 در تمرکز بیش از حد بر آموزش، حیثهای دیگر پرورش و تربیت همچون پژوهش، تبلیغ و مدیریت یا وجود ندارند و یا اگر هستند همواره در حاشیه سنت آموزشی و شفاهی حوزه، روزگار میگذارنند.
🔻 در ساختارگرایی، متون، اساتید، دانشجویان و ... با وجود تنوع استعدادها همگی در یک نظام واحد و مشخص قرار میگیرند و نظام تدوین متون و رتبهبندی اساتید بر اساس طراحی پیشینی شکل گرفته و استعاره حضور و غیاب در این دانشگاه و تکیه بر شکلگیری صنعت آموزش، جایگزین سنتهای اخلاقی و معنوی در تعلیم و تربیت میشود.
🔻 سیستم متمرکز و سلسله مراتبی و تفکر طولی در آموزش و امر و نهیهای فراوان از مقامات مدیریتی و اجرایی و مداخله در امور درسی و صرف بسیاری از هزینههای آموزش برای اداره ساختار متمرکز این نهادها کاملا به چشم میخورد، به طوری که مثلا #بودجه تقریبا چندصد میلیاردی حوزه علمیه معمولا صرف گرداندن این ساختار متمرکز میشود و به طلاب و اساتید به عنوان نقشهای اساسی این ساختار، سهم خاصی و سرانهی خاصی تعلق نمیگیرد.
🔻 در وجه بسیار متعالی از سیستم ناپلئونی ـ اگر خوب اجرا شود ـ چشم انداز پرورش مدیران آینده و نوعی نخبهگرایی وجود دارد که در آیندهی نه چندان دور منجر به تشکیل طبقه خاص و حاکم بر حوزه ـ معمولا با تفکرات حاکم فعلی ـ منجر خواهد شد.
در این زمینه، حوزه علمیه و یا دانشگاه ناپلئونی نقشی در حل مسائل جامعه و ارتباطات نهادینه علمی و مردمی نخواهد داشت و کمکم به سکوی پرش شغلهای ارشد مدیریتی در نظام تبدیل خواهد شد.
♨️ سخن پایانی
حوزه علمیه روز به روز دارد ناپلئونیتر می شود، و این در حالی است که سنت تعلیمی حوزه در حداقل هزار سال گذشته قابل دفاع بوده و به جای ساختارگرایی، اهمیت شناختگرایی و تعاملات، و به جای سیستم متمرکز، سیستم های هیبریدی عرضی چند وجهی، و به جای وابستگی، اقتدار و در کنار تربیت رهبران، خادمان جامعه، دانشمندان و انسانهای معنوی را پرورش داده است.