جایگاه روحانیت و دینداری مردم بعد از انقلاب
خط بطلان بر سیاهنمایی بیخبران
امام خامنهای؛ ۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۸
بعضی آقایان تبلیغ میکنند که روحانیّت بعد از تشکیل جمهوری اسلامی سقوط کرد!! ابداً، این حرفها چیست؟
[آن دوران] روحانی را در کوچه و خیابان مسخره میکردند. بنده در ایستگاه راهآهن مشهد [ایستاده بودم که] چند نفر جوان رد میشدند، به طور علنی و صریح -آن وقت بنده یک طلبهای بودم، مدرّس رسائل و مکاسب بودم در حوزهی مشهد- بنا کردند اهانت کردن به ما، مسخره کردن، هِرهِر خندیدن؛ چه کار میتوانستیم بکنیم؛ با خودم گفتم که این ممکن است سواد خواندن و نوشتن درست هم نداشته باشد [امّا] من مدرّس حوزهام؛ این وضعیّتِ نظم اجتماعی آن روز [بود].
امروز با این همه حملهای که علیه روحانیّت دارد میشود در دستگاههای تبلیغاتی و مانند اینها، ببینید [استقبال] مردم را، ببینید نمازهای جماعت را، ببینید پای منبرها را؛ هیچ وقت، هیچ وقت در هیچ شهری، در هیچ جلسهی منبری، اجتماعاتی که امروز پای این منبرها شما مشاهده میکنید وجود نداشت -نه اینکه [اصلاً] وجود نداشت؛ یکدهمِ این هم وجود نداشت- در مشهد، اصفهان، تهران، و جاهای دیگر؛ ما خب در مجالس بودیم؛ هم خود ما منبر میرفتیم، هم منبرهای منبریهای بزرگ را میدیدیم؛ این اجتماعاتی که امروز پای منبرها تشکیل میشود، که غالباً هم جوانند، وجود نداشت؛ نمازهای جماعت همین جور، وجوهات [همین جور]؛ پول ملاک خوبی است دیگر!
امروز وضع مردم هم از لحاظ مالی خوب نیست امّا میآیند وجوهات میدهند؛ به ما، به مراجع دیگر وجوهات میدهند؛ یعنی مردم متدیّنند، در میدان دینند؛ این حرفها چیست؟ روحانیّت محترم است، روحانیّت مورد اعتماد است. اینها واقعیّاتی است که وجود دارد. خب #سیاه_نمایی و حرفهای بیربط هم علیه همهی این حرفها گاهی زده میشود؛ #بدون_تحقیق_میدانی، بدون ملاحظه، بدون هیچ معیار و ملاک علمی، یک چیزهایی گفته میشود که حرفهای غلطی است، یک عدّه هم باور میکنند؛ لکن واقعیّت این است که بنده عرض کردم و این، آن وقت وظیفهی حوزهها را سنگین میکند.
مناهج:
آمار غلط درباره سقوط جایگاه روحانیت و فاصله گرفتن مردم از تدین، از سوی دو دسته ترویج و تبلیغ میشود:
۱ سکولارها
۲ افراد دلسوز اما ظاهربین و بیخبر از وقایع
از دسته اول توقع و انتظاری نیست؛ اما از طیف دوم انتظار میرود بدون اطلاع دقیق و مطالعات میدانی، آمارهای نجومی و فضایی ندهند؛ چراکه در واقع بجای درست کردن ابروی انقلاب، انگشت در چشم انقلاب و حوزه علمیه میکنند.
وقتی به عدهای گفته میشود چرا سیاهنمایی میکنید؟ میگویند واقعیت جامعه و فضای موجود حوزه و روحانیت سیاه است و ما فقط واقعنمایی میکنیم!!
دریغ از یک آمار مبتنی بر اطلاع صحیح و شیوه علمی آمارگیری...
البته گاهی بجای آمار، شانتاژ رسانهای میکنند؛ ولی واقعیت، چیز دیگری است...
فقاهت حقیقی در افرادی تبلور دارد که همه ابعاد نظری و میدانی یک مسأله را مورد توجه قرار دهند و به دور از هیجانات کاذب، ابراز نظر کنند.