خلأ آموزش روش اجتهاد
🖋 محمد حق پرست
دغدغه «استاد فاضل لنکرانی» درباره یادگیری روش اجتهاد شیخ انصاری (ره)، دغدغهای درست و بجاست.
اما مشکل این است که این دغدغه در هیچکدام از برنامه سابق و فعلی محقق نمیشود؛ چون نه دغدغه طلاب و اساتید و نه روش تعلیم و تعلم فعلی برای این مهم برنامهریزی شده است.
امروز استاد و طلبه دغدغهشان کمیت است نه کیفیت و دنبال تمامکردن محدوده هستند.
همچنین سبک آموزشی کتابهای فقهی، سبک یادگیری روش اجتهاد نیست.
🔹 در یادداشتهای دیگر به اهمیت و ضرورت آموزش «روش اجتهاد و آشنایی با مکتبهای اجتهادی» پرداختهایم. وقتی از تحول سخن میگوییم، دقیقا منظور همین است که روش تعلیم دروس متناسب با غرض آنها نیست.
معمولا طلاب سطح عالی و حتی خارج، اصلا نمیدانند تفاوت روش اجتهادی شیخ با علمای قبل و بعد شیخ در چیست؟ چه شد که اخباریها به وجود آمدند و چرا دوباره اصولیها جریان غالب شدند؟ تغییرات شیخ در سبک فقاهت چیست؟
🔹 تحول در آموزش فقه و اصول فقط تغییر کتاب نیست. تغییر کتب یا اصلاح محدوده درسی، بخش ناچیزی از تحول آموزشی است.
✅ تحول مطلوب آن است که:
اولا «مکاتب و روشهای اجتهادی» را درس بدهیم. طلبهای که از تاریخ فقه و اصول و تطورات آن خبر ندارد، مثل غریبهها پای این دروس مینشیند.
ثانیا، فقه و اصول را به صورت کارگاهی آموزش دهیم. چنانچه در تعریف فقاهت گفتهاند، این علم باید ملکه شود و ملکهشدن آن به تمرین آموزهها و غور در متون دینی است.
حضرت امام (ره) در شرایط اجتهاد این نکته را مهمترین شرط (به تعبیر امام «الاهم الالزم») برای رسیدن به اجتهاد میدانند. (الاجتهاد و التقلید، ص ۱۱)
🔹 نقل است که مرحوم آیه الله العظمی فاضل لنکرانی و همچنین برخی دیگر از بزرگان، همه مکاسب را کلاس نرفته بودند بلکه قسمتی از آن را درس گرفته و قسمتهای دیگر را خودشان خوانده بودند.
با این حال تفاوتی در تدریس ایشان نداشته و به همه مکاسب تسلط داشتند. علت این است که ایشان قسمتهای خوانده شده را طوری یادگرفته بودند که قسمتهای دیگر را می توانستند بفهمند. ما هم امروز نیازمند همین سبک از تعلیم و تعلم هستیم.
🔻 لذا اینکه با تعصب دم از مثله شدن کتاب شیخ بزنیم و بر برنامه ناقص گذشته جمود داشته باشیم هم بنظر صحیح نیست.