شهید عرصه فقاهت و تبیین
🖋 بی بی معصومه سجادی
🔸 ۷۰۹ سال پیش، پسری در روستای جزین، منطقه جبل عامل، کشور لبنان، به دنیا آمد. نامش را محمّد نهادند. پدر و عموی محمّد، عالِم بودند. بنابراین وی تا ۱۶ سالگی علوم مقدماتی و ریاضیات را نزد آنها فرا گرفت.
🔹 محمد بن جمال الدین مکی عاملی پس از ۱۶ سالگی، مهیای هجرت شد. او از لبنان به عراق رفت و در آنجا با اخلاص و سختکوشی بی امان، تحصیلاتش را نزد مجتهدین بنام آن زمان ادامه داد و در ۱۷ سالگی از استادش فخرالمحققین اجازهی اجتهاد دریافت کرد. همچنین چند سال بعد از «تاج الدین ابن مُعیه حسنی»، اجازه اجتهاد و نقل حدیث دریافت کرد.
🔹 در ۲۱ سالگی چون زادگاهش به حضورش نیاز داشت، به روستایش جزّین بازگشت و برای تربیت شاگرد، مدرسهی علمیه تأسیس کرد؛ که از بقیه مدارس جبل عامل، پیشرفتهتر و در تدریس فقه و اصول پیشگام بود، و با این کار، نیاز روستاها و شهرها به روحانی تأمین میشد.
🔹 او به کشورهای عربستان، سوریه، فلسطین و... سفر کرد و حتی از علمای اهل سنت اجازه روایت حدیث گرفت چراکه علاوه بر علوم ناب اسلامی، بر فقه مذاهب اهل سنت نیز تبحر یافته بود.
🔹 و حال محمد بن جمال الدین، وجودی گرانبهاتر از الماس داشت که با زندگی در میان اهل سنت، با تقیه به تعمیق و گسترش بی سابقهی فقه شیعه میپرداخت.
🔹 شهید اول، مجتهدی فقیه، سیاسی و بصیر و مخلص بود، زمانی که در ایران گروهی از شیعیان با عنوان سربداران به نام اهل بیت(علیه السلام) قیام کردند، محمد از آنها حمایت کرد و با عنایت الهی، برای تثبیت و ترویج فقه شیعه در ایران و مبنایی برای حکمرانی فقهی؛ مخفیانه "لمعه دمشقیه" را نوشت.
آری! علامه زمان، صاحب تحقیق و تدقیق، دانشمند عالی مقام و مورد وثوق امامیه، ملجأ شیعیان و پرچمدار شریعت، از سرچشمههای آرای فقهی دانشمندان، شهید اول، محمّد بن جمال الدین مکی عاملی (رضوان الله تعالی علیه) چنین بر تاریخ فقاهت درخشید.
🔹 این شهید مظلوم، عمّار عصر خویش، بخاطر مبارزه بی امان با انحرافات و شبهات و پاسداری از "مذهب شیعه" این گنج گرانبهای نبوّت و امامت، با سرکوب فتنه (جالوش) صبر فاسدان و حسودان زمان خویش را که چشم دیدن رشد و شکوفایی شیعه را نداشتند؛ لبریز کرد.
🔹 آنها برای اینکه او را از سر راه منافعشان بردارند، پاپوشی برایش درست کردند و این شهید عزیز را یک سال ناعادلانه به حبس انداختند و بعد هم در دادگاهی سوری با حماقت تمام، حکم قتل وی را صادر کردند.
🔹 در حالیکه هیچ دادگاه اسلامی چنین حکم قتلی را تأیید نمیکند که اول، شخص را با شمشیر بکشند و سپس جنازهی پاره پاره شدهاش را به دار بیاویزند و بر تکههای بدن مطهرش ناجوانمردانه سنگ بزنند و به این نوع حکم اکتفا نکنند و پیکر پاک و زخمی و پاره پارهاش را در آتش بسوزانند و حتی تحمل دیدن خاکستر جسد او را هم نداشته باشند و خاکسترش را هم بر باد بدهند.
🔹 تاریخ گواهی میدهد شهادت افتخار عالمان شیعه است؛ هر چه قسی القلبتر به شهادت برسند بر آنان شیرینتر از عسل است و خداوند بهترین حامی و ناظر است.
❓امروز هر طلبه و مسؤولی باید از خود این سئوال را بپرسد که در مقابل این شهید مظلوم بیمزار که تنها ۵۲ سال از خدا عمر گرفته بود و پس از مجاهدتهای علمی و تبیینی طاقتفرسا در آخر هم با شهادت خویش مُهر قبولی را بر مجاهدتهای جانانهاش زده بود، من چه کردهام؟
❓آیا در راه تحقق دغدغهها و منویات امامین انقلاب -یعنی گسترش فقه و فقاهت شیعه و رسیدن به تمدن نوین اسلامی- که متوجه من هست قدم بر میدارم؟
❇️ امیدوارم شهید اول؛ نزد آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام برای همه طلاب و مسئولین این راه دعا کنند و توفیقات روزافزون برایمان استمداد نمایند، توفیقاتی که جریان ساز بشود. انشاءالله.