علم حوزه بدون مردم نافع نیست
📝 اللهم إنی أعوذ بک من علم لا ینفع
🖋 سلمان محمدی؛ #یادداشت_مهمان
🔸 اگر فضای ذهنی مسئولین، اساتید و طلاب را بررسی کنیم خواهیم فهمید که #هویت_طلبگی در حوزه متشکل از دو رکن «تفقه» و «تبلیغ» است.
🔹 بماند که عنصر «اقامهی دین» حتی در ذهنیت انقلابیون حوزه هم آنچنان روشن و زنده و اثرگذار نیست؛ اما از میان دو عنصر تبلیغ و تفقه آن عنصری که باعث میشود یک روحانی با «مردم» ارتباط بگیرد و آنچه اندوخته به میدان ترویج بیاورد، عنصر تبلیغ است.
🔺 با این وجود، اگر دیدبان هشیار جامعهی اسلامی بگوید که من از وضعیت تبلیغ در حوزههای علمیه نگرانم، میتوانیم بفهمیم که حوزه علمیه در معرض فراموشی «هدف» خود است.
🔻 بجای اینکه تفقه کند برای تبلیغ، تفقه میکند برای تفقه. بجای اینکه علم تولید کند برای اصلاح، علم تولید میکند برای تعلیم.
گویی برای خودش اصل و فرع علمی میسازد ولی دغدغهاش نسبت به اتفاقات جاری جامعهاش کم شده است.
♨️ آیا معنای «العلم یهتف بالعمل ان اجاب و الا ارتحل»، برای یک شخص روحانی هم همین است که خودش مشغول تنقیح عقاید و تزکیهی اخلاق و التزام به احکام باشد؟
یا اینکه این روایت برای روحانیون به ضمیمهی «اخذ الله علی العلماء أن لا یقارّوا علی کظّة ظالمٍ و لا سغب مظلومٍ» دغدغهمندی نسبت به اسلام و مسلمانان و حتی مستضعفان فهم میشود؟
🔺 به قول بعضی از اساتید، علمی که دور از دغدغهی جامعه باشد، اگر نگوییم که اصلا علم هم نیست باید بگوییم که دیگر «نافع» نیست.
یعنی در نتیجه «تأثیرگذاری در جامعه» انگار که ملاک نافع بودن فعالیتهای حوزوی است.
و رهبری از این بُعد تأثیرگذاری حوزه، احساس نگرانی کردهاند...
✅ همین دغدغه که «باید تبلیغ کرد و باید در میان مردم بود»، خود نیاز دارد که در میان طلاب تبلیغ شود.
آن کسانی که خودشان اهل تحقیق و تبلیغ هستند، همانطور که نسبت به مردم جامعه دغدغه دارند نسبت به برادران طلبهشان هم باید وظیفهای احساس کنند.
♨️ بنابراین به نظر میرسد مهمترین اولویت در حوزه، توجیه خود حوزویان است. به شکلی که آن کسانی که ضرورتِ درمردم بودن و برای خلق خدا تلاش کردن، برایشان واضح است، دست به تبیین بزنند.
🔺 البته قطبهایی در حوزهها هستند که خلاف این روحیه و ممشای اصیل را پمپاژ میکنند. باید مبانی نگاه اسلام ناب بیان شود، همدلی شود، خطابودن نگاههای انزواگرایانه و غیرمردمی بیان شود، تا نگرانی رهبر برطرف شود.
💢 حسین علیه السلام در راه است و مُسلمِ زمان، در کوفه احساس نگرانی میکند...