نقش هدایت سیاسی در تحقق علوم انسانی اسلامی
محمد حقپرست
زمینههای تحریف و انحراف انقلاب اسلامی به دو عرصه کلی قابل دستهبندی است:
1 عرصه اول، اندیشهها و علوم غربی در دانشگاهها؛ انحراف این علوم در خاستگاه مادیگرانه آنهاست. اما تحریف آنجاست که برخی به عنوان اسلامی کردن این علوم، معنای آموزههای دینی را تغییر داده و قصد همخوانی یا شبیهسازی نظرات دین با نظرات غربی را دارند. گاهی با کارهای صوری –بخوانید کلاههای شرعی- ظاهر چیزی را تغییر میدهند بدون اینکه ماهیت آن تغییر کند. در نتیجه مفاسد آن نظریه به اسم دین تمام میشود و مردم را گرفتار و بدبین خواهد کرد.
2 عرصه دوم، مربوط به مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی خود انقلاب است که دشمنان نظام با القای شبههها و مغالطهها، جنگ روانی به راه میاندازند. مانند حضور جدی ایران در محور مقاومت، حوادث کشورهای همسایه و شیوه تعامل ایران با کشورهای غربی و شرقی.
در نگاه کلان، علوم انسانی اهمیت بیشتری دارد چون زیرساختارهای اندیشهای نظام را میسازد، اما هدایت سیاسی در کوتاه مدت اهمیت بیشتری دارد، چون نیاز روزمره نظام است که اگر تأمین نشود، پایههای نظام، لرزان خواهد شد. رابطه هدایت سیاسی و تولید علوم اسلامی، حکایت زمین و بذر است. هدایت سیاسی در واقع، جامعه را در مقابل شبهات ضد انقلاب واکسینه میکند. اگر هدایت سیاسی ضعیف باشد، مانند زمینی است که آمادگی لازم را برای کشت نداشته باشد. در این صورت، بهترین بذر هم، محصولی نخواهد داشت.
اکنون فضای حاکم بر حوزه این است که نخبگان، فقط از جنبش تولید علوم انسانی استقبال میکنند. درحالیکه هدایت سیاسی نیز مانند تولید علوم اسلامی، نیاز به حضور نخبگان و نظریهپردازی دارد. تا جایی که اگر حوزه علمیه، در عرصه «هدایت سیاسی» ضعیف کار کند، شاید بستری هم برای تحقق نظریههای علوم انسانی فراهم نشود و دیگر جامعه پذیرای این نظریهها نباشد.
〰️〰️〰️〰️〰️