🌀 نه دکتر، نه حجتالاسلام!
📝 خروجی واقعی عدم تمرکز تحصیلی
🖋 علی مهدوی
🔺 تشویق طلاب و اساتید به سمت دانشگاهها
🔹 یکی از معضلات فعلی حوزه علمیه، فرار نخبگان حوزوی به سمت دانشگاههاست. چراکه از طرفی دانشگاهها رشتههای متکثر و مختلف علوم انسانی را پوشش میدهند و مثل حوزه علمیه محدود به فقه و اصول و چند رشته خاص نیستند؛ و از سوی دیگر مدارک دانشگاهی بسیار پرطمطراق و دارای اعتبار هستند؛ حتی در جذب سازمانها و نهادهای مختلف، حجتالاسلام دانشگاهرفته را مقدم میدارند!! آنچه از نظرات مخاطبین و فرهیختگان رسانه حوزوی هم روشن شد، مؤید همین معناست.
🔹 لذا ناخواسته در سیستم فعلی حوزوی به طلاب و روحانیت اینگونه القا میکنیم که در حوزه خبری از شهادات و تصدیقهای اصیل حوزوی نیست! اینجا اکثریت قریب به اتفاق طلاب، تنها مدرکی که میگیرند در رشته فقه و اصول است؛ لذا غیر مستقیم و البته غلیظ به طلاب میگوییم بروید دانشگاه!!
همین را البته به اساتید حوزه هم میگوییم که: اینجا خبری از عناوینی همچون استادیار و استاد تمام و هیأت علمی و ... نیست؛ حتی عنایتی که در سابق به اساتید بود و میتوانستند اجازه روایت یا اجازه اجتهاد بدهند هم از ایشان، سلب شده است!
🔻 نتیجه: نه دکتر نه حجتالاسلام
🔹 اما همه اینها یک روی سکه است؛ روی دیگر سکه حکایت از فاجعهی هولناکتری دارد! طلبهای که هنوز به صورت عمیق با فقه و اصول آشنا نشده و حتی الفبای اجتهاد و بررسی ادله و منابع را هم نیاموخته است به سمت دانشگاه و تحصیلات دانشگاهی تشویق میکنیم؛ برای چه؟ یادگیری علوم انسانی ترجمهشده غرب؟! خروجی این داستان چه خواهد بود؟ حجتالاسلامهایی که با تحمیلِ آموختههای غربی و چه بسا فاسد بر روایات و منابع دینی، تلاش میکنند به داشتههای خود، رنگ دینی بدهند! واقعا هم غرض و عمدی برای تحریف دین ندارند؛ خیال میکنند دین را میفهمند و حال آنکه نمیفهمند!
🔹 حتی اگر فرض را بر این بگذاریم که علوم انسانی دانشگاهی، ترجمان فساد فکری غرب نیست و محتوایی غنی و درست دارد؛ آیا تحصیل همزمان و موازی در دانشگاه و حوزه، عملی است؟! آیا خروجی این ماجرا، هم دکتر، هم حجتالاسلام است؟ هم بر شاخه علوم انسانی آموختهی خود، تسلط و تخصص لازم را دارد و هم درک عمیقی از فقه و اصول دارد؟! یا اینکه نه، محصول چنین فضایی، عملا نه دکتر است و نه حجتالاسلام؟!
آیا علاج و مانعی برای این دامن زدن به بیسوادی خودساخته وجود ندارد؟!!
📌 یادمان باشد وقتی پای بررسی یک سیستم آموزشی در میان است؛ ظرفیت عموم افراد را ملاک قرار دادهایم نه استثنائات و برخی نوابغ نادر را.
همچنین آیتالله اعرافی بارها گفتهاند چندصد رشته تحصیلی برای حوزه علمیه در نظر گرفتهاند؛ اولا باید دید تحقق آن و گستره آزادی طلاب برای انتخاب رشته، چه زمان و به چه کیفیتی خواهد بود. و ثانیا آیا تحصیلات در آن رشتهها هم بر همین منوال بیمدرکی و بیهویتی است و نهایتا مدرک معادل دانشگاهی، خواهیم داد؟