سخنرانی آیت الله کعبی به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی و رحلت آیت الله مصباح یزدی
نامه منتشرنشده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
ویژگیها و وظایف طلاب جوان و مدرسه علمیه مطلوب
در نشست یادواره سردار سلیمانی و یادبود عمار انقلاب آیت الله مصباح یزدی مورخ 13 دی ماه 1399 که در مدرسه فقهی آل یاسین شهر مقدس قم برگزار گردید آیت الله کعبی به عنوان سخنران جلسه نکات مهمی را با طلاب در میان گذاشتند. مشروح بیانات ایشان در ادامه تقدیم میگردد:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین
و الصلوة و السّلام علی خیر الأنام المصطفی ابیالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین لاسیما بقیةالله فی الارضین
فرصت مغتنمی است که در جمع طلاب و فضلاء و مدیر و مسئولان و اساتید مدرسه علمیه آل یاسین هستیم. من به محض اینکه آقای موسوی زنگ زد و فرمودند گفتم اجابت بکنم چون به ذهنم بود از خیلی وقت پیش و به آقای حقّانی هم گفته بودم که من میخواهم بیایم مدرسه را ببینم از نزدیک، حالا تقارن پیدا کرد آمدنمان هم با ایام فاطمیه هم سالگرد شهادت سردار دلها سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی رضوانالله تعالی علیه و غممان هم تازه شد با ارتحال ملکوتی یار و برادر قدیمی رهبری به تعبیر خودشان که به عزای ایشان هم نشسته. فقیه مجاهد و حکیم فرزانه علامه حضرت آیتالله مصباح یزدی رحمةالله علیه و ما باید یک مخرج مشترکی بگیریم از این دو مناسبت و بحثی را مطرح بکنیم که به درد حال و آیندهمان هم بخورد و مناسبت داشته باشد با ایام فاطمیه و این دو شخصیت و هم پاسداشت و گرامیداشت باشد و هم فایدهای برایش مترتب باشد صحبتهایمان.
فلسفه بعثت انبیاء
خداوند در سوره ابراهیم میفرماید نسبت به حضرت موسی «لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآیاتِنا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ» (ابراهیم/5).
فلسفه بعثت انبیاء عمدتاً همین اخراج مردم از ظلمات به سوی نور است و مناسبتهای ویژه و حوادث ویژه که در امتحانات و سختیها پیش میآید و در مناسبتهای خاص پیش میآید مثل همین مناسبتهای مورد بحثمان؛ هم سالگرد شهادت شهید حاج قاسم و هم ارتحال استاد بزرگمان؛ اینها به یک شکلی ایامالله هستند و هم افراد و هم جامعه و هم حکومتها و هم فرهنگها و هم تمدنها اگر در مسیر حرکت انبیاء قرار بگیرند میتوانند از این ایامالله درس عبرت بگیرند و مفید باشد برای هدایت و برای نظم شرعی و برای حیات طیبه و برای تحقق عدالت و برای تحقق مصالح عالیه و در نهایت برای کمال قرب الهی.
ایام الله و فلسفه تعظیم شعائر
حوادث خیلی مهم است. همه حوادث روزهای خدا هستند اما اینکه به این ایام گفته میشود ایامالله؛ چون مورد عنایت و توجه خداست برای درس گرفتن، اصلاً تعظیم شعائر دین هم فایدهاش همین است. فلسفه تعظیم شعائر و برافراشته کردن پرچمهای دین برای اینکه در مسیر زندگی ما بتوانیم استفاده بکنیم و بهرهمند بشویم. انسان موجودی است اجتماعی و ضعف کمالش در همین اعتباریات اجتماعی نهفته شده است. و شاید تقرّب به خدایی که انسان از طریق احیای شعائر دین و این مناسبتها میتواند داشته باشد کمتر از عبادتها و اعمال صالح منصوص و معلوم نیست. اگر نگوییم از یک لحاظ شاید اگر توأم با فکر و عبرت باشد بیشتر است. به هر جهت سلام و صلوات و درود میفرستیم به روح پرفتوح شهید حاج قاسم سلیمانی رضوانالله تعالی علیه و ابومهدی مهندس و یارانشان و نیز به روح ملکوتی حضرت علامه آیتالله مصباح تغمّدهالله برحمته الواسعه و شادی روح امام و شهداء و شهید حاج قاسم و ابومهدی المهندس و آلشان و آیتالله علامه مصباح.
مفهوم انتقام در کتاب و سنّت
انتقام فردی
خب به ذهنم آمد در مورد مفهوم انتقام در کتاب و سنّت و روایات و فقه صحبت بکنم و ربطش بدهم به این حوادثمان. خب ما یک انتقام فردی داریم بعد از کشتن یک کسی، یک انتقام عمومی، انتقام فردی در شرع مقدس تشریع شده، اسمش هم هست قصاص، «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاةٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/179).
تازه انتقام به معنای قصاص هم باعث حیات جامعه میشود و هم نشانه خردمندی است هم میتواند وسیله بشود برای تقوی، حالا چرا بشود وسیله تقوی نشانه خردمندی است؟ چون جنبه بازدارندگی دارد از قتل و جنایت در جامعه و البته براساس رعایت مصالح و ایجاد موازنه بین مصالح و مفاسد باید صورت بگیرد و لذا ما سهتا گزینه میتوانیم انتخاب بکنیم: قصاص یا دیه یا عفو. و آنجا توی بحث شخصی گفته اگر عفو بکنید بهتر است. برای اینکه انسان نیفتد دنبال انتقام، منتها اگر اقتضاء بکند امر قصاص، قصاص باید در چهارچوب ضوابط شرع صورت بگیرد.
«وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ» (إسراء/33). یک نفر کشته شده یک نفر را باید آدم بکشد. و بیشتر از این دیگه معنا ندارد. این انتقام شخصی و فردی.
انتقام عمومی
منتها یک انتقامی داریم انتقام عمومی، انتقام عمومی در جنگها و جهادها هست؛ به آن میگویند مقابله به مثل که در قرآن هست. «فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ» (بقره/194). اگر کسی به شما تجاوز کرد و جان و مال و ناموستان را در معرض خطر قرار داد و تعدّی کرد شما هم قرآن میگوید تعدّی بکنید اما بمانند.
این تعدّی درواقع به معنای تجاوز از حدود شرعی و قانونی نیست. بلکه منظور از تعدّی شما هم هجوم بکنید، شما هم انتقام بگیرید اما انتقام عادلانه، انتقام هدفمند. پس در قرآن معنایش همین مقابله به مثل است. و اگر دشمن خانه و کاشانهای مورد تجاوز قرار داد، جانهای انسانهایی گرفت، تعدّی کرد دفاع واجب شرعی میشود و در قرآن باز آیات زیادی در این زمینه هست. مثل این آیه شریفه «أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ» (حج/39). اذن داده شده به کسانی که با آنها جنگیده میشود و بر علیه آنان زورگویی میشود بجنگند چون مظلوم واقع شدند. «الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَق» (حج/40). یکی از محورهای مظلومیت اینکه از خانه و کاشانه رانده شدند به غیر حق «إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ»، فقط به خاطر کلمه توحید. «وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ». خدا میتواند کمکشان بکند. یک انتقام عمومی درواقع دفاع است، مقابله با دشمن است، طرد دشمن است، تولید قدرت بازدارنده است، غلبه به فتح و پیروزی بر دشمن است. این اصلاً از مصادیق جهاد فی سبیلالله است و این سنخ انتقام قابل گذشت نیست. این نیست سهتا گزینه داشته باشیم، یکیاش گذشت است، یکیاش دیه است، یکیاش انتقام است. حالا به جای انتقام مثلاً بنشینیم مذاکره بکنیم نه، انتقام تنها گزینه است و گزینه بازدارنده هم هست و از مصادیق جهاد است.
خیانت سازش با دشمن بجای جهاد
آن جاهایی که جهاد باید بکنید، جهاد را ول بکنید و سازش بکنید با دشمن، این یک نوع خیانت به آرمانهاست، خیانت به مقدسات است، خیانت به اسلام است، خیانت به امت اسلامی است. اینجا تکگزینهای است و انتقام جنبه هم بازدارندگی دارد هم جنبه تولید قدرت دارد هم جنبه بسترسازی برای پیشرفت میتواند داشته باشد و عزّت و کرامت تولید میکند در جامعه، لذا انتقام حتمی است و بایسته است و باید اتفاق بیفتد. هیچ کس هم حق ندارد از آن کوتاه بیاید در جایی که اقتضای این انتقام بکند. قرآن باز میفرماید: «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» (آل عمران/139). نباید سست بشوید. سستی حرام است. نباید ناامید بشوید، باید حرکت بکنید به سمت تولید قدرت، شما برتر هستید نه تکویناً، تشریعاً برتر هستید. یعنی خدا میخواهد شما برتر بشوید. «إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ»، به شرط ایمان به خدا، حالا چه این چه این است پس بنابراین نباید سست بشوید. این آیات کی نازل شده؟ بعد از غزوه احد، و قبل از این حمراء الأسد که خدا دستور داد به پیامبر؛ این افراد باقیمانده و زخمی و درهم و برهم را جمع بکند و ببرد طرف حمراء الأسد و آماده جنگیدن بشود. رسول اکرم هم به دستور خدا عمل کرد. دشمن به وحشت افتاد، عقبنشینی کرد پیروزی حاصل شد.
حرمت مخابرهکردن پیام ضعف به دشمن
نباید پیام ضعف به دشمن مخابره کرد. حرام است پیام ضعف مخابره کردن به دشمن، پیام قدرت باید به دشمن بدهی، در مورد این معنای «وَ لا تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنینَ» یا آیات دیگر هم که در این زمینه هست؛ «فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ» (محمد/35) سست نشوید و دعوت بکنید اینها را به مذاکره از موضع ضعف، حرام است. پس این انتقام بایسته است نباید هم از آن گذشت. این در آیات قرآن؛ اینکه مبنای انتقام را من میخواهم بگویم.
خونخواه شهید خداست
اما در روایات؛ در روایات ما یک مفهومی داریم در زیارتها نسبت به شهید کلمه ثارالله بهکار برده میشود. خونخواه شهید خداست. ما توی زیارت عاشورا میخوانیم، زیارت وارث هم میخوانیم. «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ اللَّهِ وَابْنَ ثارِهِ» اینکه سیدالشهداء ثارالله است، امیرالمؤمنین هم ثارالله است، خونخواهش خداست. حضرت حجت هم موقعی که ظهور میکند انتقام سیدالشهداء میگیرد.
عرض کردم سیدالشهداء ثارالله است. حضرت حجت انتقام سیدالشهداء میگیرد. ثارالله به چه معنا؟ یعنی اینکه خداوند مثلاً عذاب نازل میکند بر قاتلان سیدالشهداء؟ خب اگر قرار است عذاب نازل بکند همان تکویناً باید جلوی قتل سیدالشهدای خدا بگیرد، یک سنّتهایی حاکم است بر انسان، بر جهان، بر عالم، این سنّتها این اقتضائی ندارد. بله، خداوند یک عذابهای تکوینی داد اما عذابهای تکوینی مثل عذاب استیصال هنگام نابودی تمدنها و فرهنگها قواعد خودش را دارد. اما نوع این انتقام انتقام ارادی است. انتقام مبتنی بر عزم و اراده انسانهاست بر پایه تشریع الهی است.
تبیین انتقام خدا
سنخ انتقام خدا این است که خدا جهاد تشریع میکند و میفرماید بر پایه تشریع جهاد واجب است برای نصرت دین الهی حرکت بکنید در مسیر سیدالشهداء و عِده و عُده جمع بکنید، تولید قدرت بکنید، مقابله کنید با دشمن، و خداوند انتقام سیدالشهداء و انتقام شهداء میگیرد از طریق تشریع جهاد و آماده کردن مؤمنین برای مبارزه با دشمن، هر موقع این آمادگی جهانی شد برای اینکه اصلاح جهانی فراهم بشود آنموقع انتقام سیدالشهداء به شکل کامل گرفته میشود. و پرچم «یا لثارات الحسین» بعد از شهادت سیدالشهداء برافراشته شد اما آیا با کشتن مثلاً یزید علیهاللعنه، مرگ یزید و آن قاتلان باز سیدالشهداء عبیدالله بن زیاد و شمر ملعون و این همهی ملعونها توسط مختار ثقفی؛ مگر انتقام گرفته شد؟ نه، تا زمانی که ظالم هست و در خط بنی امیه هست و تا زمانی که مسلمانان در ضعف بهسر میبرند و خط پیروی ائمه ضعیفتر است هنوز انتقام گرفته نشده. این برافراشته میشود. «حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبَکُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمَکُمْ» تا اصلاح جهانی.
لذا این پرچم هم در زمان سیدالشهداء هم برافراشته، امام زمان هم برافراشته است. «یا لثارات الحسین»، مستحب مؤکد است در عاشورا مؤمنین که همدیگر را ببینند به همدیگر تسلیت بگویند. بگویند «عظَّمَ اللهُ اجورَنا وَ اُجُورَکُم بمُصابِنا بِالحُسَینِ ع»، تا اینجا معلوم است «وَ جَعَلَنا الله و ایّاکُم مِنَ الطّالِبینَ بِثارِهِ مَع وَلیّهِ الامامِ المنصور مِن آلِ مُحَمَّدع». به همدیگر هم سفارش میکنیم که ما خونخواه سیدالشهداء بشویم در تسلیت گفتن، یعنی در مراسم سالگرد کربلا به همدیگر تسلیت میگوییم برای خوانخواهی سیدالشهداء، عنایت میفرمایید یا نه؟ چون خونخواهی سیدالشهداء با تشریع جهاد است. با مجاهد شدن است. با اینکه پرچم درواقع شهید و راه شهید را تداوم بخشیدن است. تا آن انتقام عمومی گرفته بشود، قدرت تولید بشود.
سنخ انتقام سردار شهید حاج قاسم و ابومهدی المهندس
این معلوم شد، حالا میآییم سر داستان انتقام سپهبد شهید حاج قاسم و انتقام ابومهدی مهندس و یارانشان، این سنخ انتقام برای شهید حاج قاسم سلیمانی و برای ابومهدی مهندس و یارانشان از سنخ انتقام برای سیدالشهداء است. یعنی در مسیر انتقام برای سیدالشهداء است. یعنی درواقع میدان معرکه شهید حاج قاسم سلیمانی و ابومهدی مهندس برعلیه داعش و تکفیریها از سویی و علیه آمریکا و صهیونیست بینالملل از سوی دیگر امتداد عاشوراست. این باید معلوم بشود. و هم امتداد عاشوراست و هم الان ما در یک وضعیت جنگ همه جانبه به سر میبریم. جنگ همه جانبه و چندوجهی آمریکا و اسرائیل و دنبالههای آنها در منطقه مثل آل سعود و آل نهیان و آل خلیفه و امثال اینها جنگ تمام عیار برعلیه اسلام، برعلیه مکتب اهل بیت، برعلیه انقلاب اسلامی، برعلیه مقاومت اسلامی، برعلیه امت اسلامی، این جنگ تمام عیار هم جنگ نرم است هم جنگ نیمه سخت است و جنگ امنیتی و الکترونیکی و سایبری و هم جنگ سخت است.
جنگ تمامعیار امروز ما با استکبار
در حال جنگ هستیم ما الان، اما آن جنگ سختش توی خط اول است مثلاً در صنعاء است. در مقابل آل سعود است، در غزه است، در مرزهای رژیم صهیونیستی است، در آنجاها است. بقیه بُعدهای جنگ اینگونه نیست. یا مثلاً در ترور که اتفاق میافتد مثل شهید فخریزاده ما میبینیم چقدر برنامههای این جنگ پیچیده است. که تیربار ماهوارهای میآورند توی صحنه، واقعاً جنگ تمام عیار، تفاوتش با هشت سال دفاع مقدس، ما توی آن هشت سال دفاع مقدس توپ و تانک و آتش هواپیماها و نمیدانم موشکهایی میدیدیم الان نمیبینیم، فکر میکنیم که چیزی نیست. جنگ تمام عیار که هست. و شهادت شهید حاج قاسم و ابو مهدی و یارانش توسط ترامپ جنایتکار و دارودستهاش این تداوم همین جنگ است دیگه، توی جنگ آدم یکی میزند یکی میخورد. «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا یَرْجُونَ» (نساء/104). خب حالا چهکار باید بکنیم نسبت به انتقام؟ آیا مثلاً یک نفر عاملان و قاتلان را بگیریم در زمان مناسب، فرصت مناسب کشتیم انتقام حساب میشود نه؟ هر چقدر که آن شهید از لحاظ جایگاه و عظمتش بزرگتر باشد سطح انتقام، انتقام عمومی نه انتقام شخصی، انتقام عمومی هم گستردهتر میشود.
انتقام حاج قاسم، پیروزی ما در منطقه است
اگر شهید به اندازه سیدالشهداء باشد انتقامش میشود اصلاح جهان توسط امام زمان، حالا یک کسی شهیدی باشد مثل شهید حاج قاسم و ابو مهدی مهندس، فرمانده محور مقاومت اسلامی در منطقه، فرمانده مقاومت عراق و یارانشان، انتقام اینها در چه سطحی است؟ آیا زدن عینالاسد؟ به فرمایش رهبری این سیلی اول است. زدن صرف عاملان و قاتلان؟ نه، اولاً انتقام حاصل میشود با خروج آمریکاییها در منطقه به معنای اینکه ما توی منطقه پیروز بشویم. بسترسازی برای زوال رژیم صهیونیستی و کشتن آمران و قاتلان و اینها باید مثل موش بروند توی سوراخهایشان و به وحشت زندگی بکنند مثل زندگی مدل سلمان رشدی ملعون که همیشه فتوای امام راحل بالای سرش بود و میترسید ممکن است در جای جای جهان مسلمانی پیدا بشود و بکشد او را، و عنوان این انتقام عمومی است، انتقام شخصی که نیست نسبت به سلمان رشدی، برای اسلام است. داستان اینها هم همین است.
ابعاد انتقام ما از قاتلین و آمرین ترور حاج قاسم
این انتقام قطعی است و ان شاءالله اتفاق خواهد افتاد. منتها من یک چیز دیگری میخواهم اضافه بکنم. میخواهم بگویم این انتقام به گستردگی جبهه جهاد باز چند ضلعی است.
ما انتقام فرهنگی داریم، انتقام سیاسی داریم، انتقام دیپلماسی داریم، انتقام اقتصادی داریم، انتقام اجتماعی داریم، انتقام امنیتی و انتقام نظامی، انتقام نظامی اینکه توی جبهه نظامی پیروز بشویم. اما انتقام فرهنگی اینکه در مقابل جنگ نرم بتوانیم قدرت نرم تولید بکنیم.
لذا ما هم میتوانیم شرکت بکنیم توی انتقام شهید سلیمانی، تولید قدرت نرم، جنگ نرم دشمن این است که ایمان جوانان را بگیرد، با ارزشهای اسلامی بجنگد. در مقابل؛ دختران نسل شهید حاج قاسم سلیمانی اگر اصرار بکنند بر حجاب اسلامی، این یک نوع انتقام نرم است. تشویق نماز، بحث گسترش فرهنگ قرآن؛ این یک نوع انتقام نرم است. مقابله با سبک زندگی غربی یک نوع انتقام نرم است. چون باعث پیروزی اسلام میشود. هر چیزی که باعث پیروزی اسلام بشود و باعث تضعیف دشمن بشود این یک انتقام عمومی است.
انتقام سیاسی اینکه بتوانیم یک دولتی را سر کار بیاوریم دولت جوان و حزباللهی و با روحیه جهادی که باعث پیشرفت و عدالت میشود.
انتقام دیپلماسی اینکه فرهنگ مقاومت را در دیپلماسی بُرد بکنیم نه اینکه سازش بکنیم و کوتاه بیاییم.
انتقام اجتماعی حفظ هویت اجتماعی و انسجام داخلیمان. انتقام اقتصادی استحکام درونزا و اقتصاد مقاومتی و مقاومت اقتصادی و جهش تولید و این بحثها که اینها هم خیلی جدی است. انتقام امنیّتی اینکه ضربه بزنیم به دستگاه جاسوسی دشمن و نیروهای نفوذی را بتوانیم دستگیر بکنیم.
انتقام سایبری اینکه حمله بکنیم به دشمن و به دشمن ضربه وارد بکنیم از لحاظ ارتش سایبری. و انتقام نظامی اینکه در سنگر پیروز بشویم. پس این انتقام، انتقام عمومی است، انتقام شخصی نیست. قابل تنازل و قابل مذاکره هم نیست. این انتقام چندوجهی و چندجانبه و چندبُعدی است. چون شخصیّت شهید حاج قاسم و شخصیّت ابو مهدی مهندس برای انقلاب و مقاومت و همینطور شخصیّت شهید عماد مغنیه چندبُعدی و چندضلعی است. از این منظر اگر ما روحیه جهادی را در خودمان تقویت بکنیم، در کنار درس خواندن باعث تولید قدرت بشویم برای اسلام عزیز، دشمن را تضعیف بکنیم، جبهه اسلام و انقلاب را تقویت بکنیم، منویات رهبری را اجرایی بکنیم، مجاهد فی سبیلالله بشویم، آنموقع ما در مسیر مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی حرکت کردیم. یکی از شاخصههای این مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی مکتب ایمان است، مکتب عمل صالح است، مکتب ولایت است، مکتب جهاد فی سبیلالله است، مکتب عشق به شهادت است، مکتب از خود گذشتن است، خدا دیدن است، مکتب کسب اخلاص و اینکه مخلص بشویم و واقعاً مکتب درس آموزی است. باعث رشد و پیشرفت و تعالی معنوی انسانها میشود مکتب جهاد.
کسی که مجاهد نیست منحرف خواهد شد
عکس قصه؛ اگر کسی مجاهد نشود، از مسیر اسلام ناب یواش یواش فاصله میگیرد و دنیاطلب میشود و نستجیر بالله منحرف میشود و این خطرناک است. این مکتب شهید حاج قاسم دو وجهی است. یک جنبه ایجابیاش باعث نجات میشود. جنبه سلبیاش اگر کسی وارد این مکتب نشد ممکن است نعمتهایی که خدا به او داده آن نعمتها هم از او سلب بشود چون طبیعت جهاد این است.
خداوند در مورد جهاد دو آیه به ما میگوید. یک آیه آیه 112 سوره توبه و یک آیه آیه 7 سوره صف، اما 112 توبه میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراةِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذی بایَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ* التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ» (توبه/112-111)
این آیه مثال میزند، تشبیه میکند برایمان جهاد را مثل یک بیع و شراء، بایع مکلّفین هستند. مشتری خداوند است. کالا جان و مال است. یک کسی که بخواهد مجاهد فی سبیلالله بشود باید هزینه کند برای اسلام نه اینکه از اسلام چیزی گیرِ او بیاید. بعضیها میخواهند اسلام پیشرفت بکند اما از کانال خودشان، اگر مثلاً اسلام پیشرفت بکند از طریق آقای ب، ما میگوییم نه این بد است. ما باید از کانال ما اسلام پیشرفت بکند، این نفسانیّت است. پس بایع مکلّف هست، مشتری خدا؛ کالا، جان و مال است باید هزینه بکنیم. موضوع باید چی باشد موضوع؟ آدم خودش را به سختی بیندازد، تولید قدرت بکند، ظرفیتهای عقلی، ظرفیتهای جسمی، روحی، عاطفی، روانی، وقتی، حیثیتی را بگذارد پای اسلام! آن موقع ما در مکتب شهید حاج قاسم خواهیم بود. خب خدا تأکید میکند، رکن دیگر این معامله، میگوید این وعده حق است. هم در تورات هست هم در انجیل هست هم در قرآن، بعد میگوید: «فَاسْتَبْشِرُوا» بشارت باد بر شما اگر شما هم شدید مجاهد، این فوز عظیم است. اما به شرطی که صفاتی در خودتان ایجاد بکنید. این هم جزء مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی طهارت روحی است «التَّائِبُونَ» به خدا برگردانم «الْعابِدُونَ» اهل عبادت بشود، اهل نماز شب بشود «الْحامِدُونَ» حامد حقیقی خداوند کسی است که عاشق شهادت میشود. امام سجاد میفرماید: «حَمْداً نَسْعَدُ بِهِ فِی السُّعَدَاءِ مِنْ أَوْلِیائِهِ، وَ نَصِیرُ بِهِ فِی نَظْمِ الشُّهَدَاءِ بِسُیوفِ أَعْدَائِهِ»، (اختلاف) «السَّائِحُونَ» کسانی که همیشه در حال سیاحت هستند برای عمل به تکلیف، مسافر هستند. یا سفرهای جهاد یا مأموریتهای دیگر، یا روزه میگیرند «الرَّاکِعُونَ السَّاجِدُونَ» عبادتهای آنها دسته جمعی است. اهل امر به معروف و نهی از منکر هم هستند. «وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» و نهی از منکر بُعد اجتماعی است، «وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ» بُعد حاکمیّتی است. در جهت اقامه حکمالله هم کار میکنند. «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ». آن «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ» آخر آیه اطلاق دارد. «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ بالانتصار»، «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ بالفتوحات»، «وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنینَ بالخیرات و البرکات»، مادی و معنوی.
ذلّت، عاقبت جامعه بدون جهاد است
یک زمانی توی این ایران؛ بخوانید تاریخ را، قحطی بهگونهای بود در زمان قاجاریه که شاه قاجار فرانسه است، بعد برمیگردد بعد میرود دوباره عتبات، پیام میفرستد که میگویند قحطی است توی ایران، میگویند قربانت شوم همه چیز امن و امان است نگران نباش! وضعیت توی کشور یک شکلی بود که اصلاً دیگه اجلکمالله خر و اسب و امثال اینها پیدا نمیشود هیچ! آدم میخوردند. یک قضیه گفته بودند، یک خانمی که یک دختر هشت سالهشان را خورده بودندتا زنده بمانند بعداً و بعد جمعیت ایران نصف شد. بیست میلیون بود ده میلیون شد. چرا؟ چون توی جنگ جهانی اول و آن جنگها عنوانشان بیطرف بودند، ضعیف بودند، قدرت نداشتند، نمیتوانستند از خودشان دفاع بکنند، جامعهای که در آن جهاد نباشد، جنگ برای حق نباشد آن جامعه هم ذلیل میشود هم ضعیف میشود هم عقبمانده میشود هم نسلش از بین میرود.
این دواعش و تکفیریها اگر یک کسانی، شیرمردانی مثل شهید حاج قاسم سلیمانی و این مدافعین حرم نبودند خدا میدانست چه بلایی سر ایران میافتاد. یا حتی توی این دفاع مقدس، این صدام جانی خدا میدانست چهکار میکرد، ما باید قدر بدانیم و قدردانی به این است که ما هم بشویم مجاهد، آیه دوم؛ لحنش توی سوره صف لحن داوطلبانه است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّکُمْ عَلى تِجارَةٍ» (صف/10)، میگوید میخواهید یک تجارتی به شما نشان بدهم؟ «تُنْجیکُمْ مِنْ عَذابٍ أَلیمٍ»؟ شما را از یک عذاب دردناکی نجات بدهم؟ هم عذاب دنیوی هم اخروی، چیه این تجارت؟ «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» (صف/11) ایمان، پس چهطور میگوید «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ» این ایمان واقعی، آن ایمان شکلی، یکی از این ارکان مکتب شهید حاج قاسم ایمان واقعی به خدا و روز قیامت، ایمان واقعی به رسول، ایمان واقعی به ائمه، ایمان واقعی به انقلاب و امام، ایمان واقعی به ولایت و رهبری، «تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ»، نه فقط بگوییم ما مؤمن هستیم و مکتبی هستیم و انقلابی، عملاً حاضر باشید هزینه بکنید برای اسلام «بِأَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ»، بعد خداوند میفرماید اینجا «ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ» این به نفع شماست اگر بفهمید. «یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ» (صف/12) یکی دیگر از فواید جهاد «یُدْخِلْکُمْ جَنَّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ» این فایده دوم «وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً» و دیگه چی؟ «وَ مَساکِنَ طَیِّبَةً فی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِکَ الْفَوْزُ الْعَظیمُ* وَ أُخْرى تُحِبُّونَها نَصْرٌ مِنَ اللَّهِ وَ فَتْحٌ قَریبٌ» (صف/13-12) هم برکات مادی و هم برکات معنوی در جهاد هست.
دلیل برپایی مراسم سالگرد برای حاج قاسم
اینکه ما سالگرد شهید حاج قاسم را میگیریم باید یک گام به روحیه جهادی نزدیک بشویم، به روحیه ولائی نزدیک بشویم، به روحیه انقلابی نزدیک بشویم و من به نظرم حوزه و روحانیت تنها حوزه تعلیم و تربیت و درس خواندن نیست. یک حوزوی مثل حضرت علامه، آیتالله مصباح رحمةالله علیه اینها همزمان هفتتا نقش را ایفا میکنند و مدرسه علمیه مطلوب باید این هفت نقش را داشته باشد.
هفت نقشِ مدرسه علمیه مطلوب
نقش اول؛ جامعیّت در شناخت اسلام ناب محمدی بر پایه اهل بیت. حوزه و روحانیت فقط رسائل، کفایه، مکاسب نمیخوانند. باید درواقع معرفت دین بخوانند، با شبهات روز آشنا بشوند. مسلح بشوند برای جواب دادن، اسلام جامع را بشناسند.
دوم؛ به فکر هدایت ظاهری و سلوک معنوی و باطنی جامعه هم باشند و پیشفرض این این است که خودشان هدایت پیدا بکنند. اهل نماز شب بشوند. اهل عبادت حقیقی بشوند، اهل حلال و حرام الهی بشوند. رهبری در مورد آیتالله مصباح فرمودند در آن پیامشان؛ از جوانیشان دنبال سیر و سلوک معنوی بود و رسید. و واقعاً یکی از ویژگیهایی که آیتالله مصباح داشت و من شناختم اخلاص فوقالعاده عجیب و توی این زمینه چقدر که طومار خاطره زیاد دارم از ایشان توی این زمینه، طول میکشد. این اهل هدایت باید بشویم.«کان امیر المومنین دعائا» دعاء یعنی کثیرالدعاء، اهل دعاء، اهل راز و نیایش با خدا باید بشویم.
سوم؛ مدیریت؛ آیتالله مصباح مدیر برجسته هم بود. و خود رهبری در موردش فرمود مدیر برجسته، مدیریت اجتماعی؛ طلاب به این سمت و سو باید حرکت بکنند تا بتوانند نظام را مدیریت بکنند توی سطوح مختلف و ما نیاز داریم به کادرهای مدیریتی.
چهارم؛ مرزبانی اندیشه و ارزشها؛ مثل یک مرزبانی که سر مرز میگیرد تفنگ به دست، تا دشمن ورود نکند «علماء امتی مرابطون فی الثغر الذی یلی إبلیس و عفاریته»، اینگونه باید بشویم.
پنجم؛ دیدهبانی راهبردی؛ دیدهبانی راهبردی باید ببینیم که مسیر به کجا دارد میرود؟ در مسیر اهداف، وظایف و مأموریتهای انبیاء داریم حرکت میکنیم یا نه، اشتباه داریم میرویم؟ دیدهبانی باید بتوانیم بکنیم، اشتباهات را بتوانیم تصحیح بکنیم. ریلگذاری درست بکنیم. این دیدهبانی هم مهم است.
ششم؛ جهاد و مبارزه با بدعتها و انحرافات، فتنهها، فتنههای اعتقادی، فتنههای اخلاقی، فتنههای اجتماعی، فتنههای سیاسی.
هفتم؛ تلاش برای تغییر جهان؛ در مسیر ظهور امام زمان، اصلاح جهان. یعنی سرباز امام زمان بودن و همت جهانی داشتن «هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ» (صف/9) بنابراین ما باید چند بُعدی بشویم. پیامی که ما از مکتب شهید حاج قاسم سلیمانی میگیریم برای حوزهها این است که نباید به تقویت صرفاً بنیه علمی اکتفا بکنیم آن هم بنیه علمی را محدود بکنیم در یک بخش، هم بنیه علمی هم اقدام عملی باید داشته باشیم و حاضر بشویم برای اسلام هزینه بکنیم، نه اینکه اسلام برای ما هزینه بکند.
نامه منتشرنشده سردار شهید حاج قاسم سلیمانی
یک نامهای من دستم رسید از شهید حاج قاسم؛ این را به عنوان خاطره میگویم خدمتتان؛ این نامه منتشر نشده است و فعلاً اجازه نمیدهند که منتشر بشود مگر اینکه خود مؤسسه نشر و تنظیم آثار شهید حاج قاسم بخواهد این را منتشر بکند. اما من سر یک هدفی میخواهم این نامه را بخوانم خدمتتان. این نامه را ایشان به هفت نفر نوشته؛ هفت نفر اولی که...
-مانعی ندارد حاج آقا، دارد پخش میشود؟
ج: نه، اشکال ندارد. این هفت نفر اولی که در سوریه رفته بودند و میخواستند درواقع در مقابل داعشیها بایستند مثل ابو وهب به او میگویند؛ شهید همدانی و هفت نفر، بعد نامهای که ایشان مینویسد من را یاد نامههای رسولالله انداخت و نامههای امیرالمؤمنین به رزمندگان، مینوشتند نامههایی «ابشروا و یسّروا و لا تعسّروا، و بشّروا و لا تنفّروا» (اختلاف) «لا تقطعوا شجرة مثمرة»، «لا تقتلوا شیخا فانیا»، و امثال اینها، کل این بحث اخلاق بشردوستانه و حقوق بشردوستانه در نامههای رسولالله تجلّی داشت. الان این اخلاق بشردوستانه و حقوق بشردوستانه در نامهها و توصیههای شهید حاج قاسم سلیمانی تبلور داشت و خلاف آمریکا که برخلاف موازین بینالمللی، موازین اخلاقی، موازین عرفی، جنایتکارانه ترور هدفمند میکند و پای ترورش هم با قلدری میایستد و تلاش میکند این هم توجیه بکند. ما جنگجویانمان و این رزمندگان بدون مرزمان رزمشان برگرفته از کتاب و سنّت و سیره امیرالمؤمنین است. آخرش هم مینویسد امضایش این است. امضاء میکند دست و پایت را میبوسم. برادر کوچکت، نیازمند دعای تو، مسافر جامانده و درمانده قاسم! اینگونه امضاء میکند. من یک بند آن را میخوانم خدمتتان و دیگه همهی بندها را نمیخوانم. ده بند است این نامه، ببین اصلاً سیاقش چگونه است. با این آیه شروع میکند. «فَلْیُقاتِلْ فی سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یَشْرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا بِالْآخِرَةِ» (نساء/74)
بند اول؛ میگوید با سلام و خسته نباشید. اولاً لازم میدانم چند نکته مهم را به عنوان مهمترین اصل و برجستهترین اولویتها خدمتتان معروض بدارم. ما چقدر طلاب به اینها نیاز داریم!
یک: برای لحظهای فراموش نکنید که حضرتعالی برای انجام تکلیف الهی و دفاع از اسلام و تشیع تن به این هجرت و غربت و جهاد دادهای، پس همهی لحظات آن را تبدیل به نیایش، رابطه با خداوند منّان که اساس این عمل رضایت آن است بنما و لحظهای خود را از محضرش غافل مدان! و قدر این ساعات و روزها را بهخوبی گرامی بدار که تکرار ناشدنی است. در این فضا به سر میبرد این شهید حاج قاسم. حالا آن آخریاش هم بخوانم خدمتتان.
بند ده: یادت باشد تاریخ به عمل تو بستگی دارد. این خطاب به ماها هم هست الان توی این وضعیّت، و تو برای چه آمدهای و هدف تو از آمدن به این سرزمین چه بوده است؟ شما بنویسید هدف تو از طلبه شدن چه بوده است؟ بله، سعی کن هر چه بیشتر آن هدف را مشخص کنی، یادت باشد «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد/7) و نصرت خداوند به معنای این است که تو سهم خودت را صددرصد عمل کنی ولو این سهم یک درصد باشد. پس یک درصد را صددرصد عمل کن؛ آنوقت «یَنْصُرْکُمْ» حاصل خواهد شد و آن نود و نه درصد شامل شما هم خواهد شد. اما اگر همین سهم یک درصد یا هرچند درصدی را عمل نکردی و یا ناقص عمل کردی انتظار نصرت الهی را نداشته باش! ارتحال این علمای درجه یک مثل آیتالله مصباح جبرانشدنی نیست. حقیقتاً ثلم است. «لا یسدّها شیء» و توی روایت هست. همان روایت ابوحمزه بطائنی؛ «ان الملائکه تبکی و بقاع الارض تبکی و ابواب السماء التی تصعد بالاعمال تبکی» فرشتگان گریه میکنند هنگام مرگ عالم اما خب نه گریه مادی مثل گریه ما؛ یعنی متأسف میشوند که جایش خالی میشود توی دنیا، آن جای محل عبادتش گریه میکند، متأسف میشود که این جایش خالی میشود توی دنیا، ابواب سماء که عمل را تقدیم خدا میکنند آنها هم گریه میکنند که دیگه عمل نمیآید از زمین به آسمان، بعد آنجا میفرماید که «إِذَا مَاتَ الْعَالِم ثُلِمَ فِی الاسلامِ ثُلمَةً لایَسُدُّهاشیءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِینَ الفُقَهَاء حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحُصُونِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا».
مسئولیتهای سنگین نسل جوان و نسل آینده حوزه
من به نظرم بعد از ارتحال امثال آیتالله یزدی رحمةالله علیه، شیخ محمد یزدی و آیتالله مصباح یزدی رحمةالله علیه و این ستارههای درخشان آسمان فقاهت و حکمت که یکی بعد از دیگری دارند میروند مسئولیت نسل جوان و نسل آینده حوزه سنگینتر میشود. حداقل چندتا وظیفه به عهده ماست.
وظیفه اول؛ اخلاصمان را بیشتر بکنیم.
وظیفه دوم؛ کار را دستهجمعی و تشکیلاتی انجام بدهیم. اینها هر کدامشان یک امت بودند و کار عمومی را بلند کردند. الان هر کدام از این نقشهایی که اینها داشتند باید یک لشکر تقسیم کار بکند بینشان تا بتوانند مثلاً نقش آیتالله مصباح را ایفا بکنند. این نیست که یک نفر بیاید جانشین آیتالله مصباح بشود و تمام! ممکن است جانشین اداری و جانشین نهادی بشود اما جانشین معنوی و جانشین علمی و جانشین الهی نمیشود. همانطور که رهبری فرمود خسارت بزرگی است. برای اینکه این جبران بشود ما باید هم زحمت علمی بکشیم هم زحمت عملی هم کار تشکیلاتی بکنیم. کارها را تقسیم بکنیم. همین یک درصد سهممان را از نود و نه درصد دیگر ما خوب انجام بدهیم. و درواقع روحیه جهادی را در خودمان تقویت بکنیم. پاسداشت شهید حاج قاسم و پاسداشت آیتالله مصباح و آیتالله یزدی و این بزرگان به این است که ما رشد و تعالی معنوی بکنیم و نسبت به مسئله کادرسازی توجه بکنیم. کادری که رهبری در مورد آن میگوید جوانان موتور محرک و پیشران گام دوم انقلاب اسلامی هستند. به سمت خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی حرکت بکنیم ان شاءالله.
دعای پایانی
از خداوند تبارک و تعالی مسئلت مینماییم که توجهات حضرت ولیعصر را شامل حال رهبر معظم انقلاب، مراجع معظم تقلید، حوزههای علیمه، ملت بزرگ ایران و همهی مدارس علمیه و این مدرسه علمیه آل یاسین قرار بدهد!
امام و شهداء با شهدای کربلا محشور بگرداند!
آیتالله مصباح و شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس را در رفیع اعلاء قرین نبی مکرم و اهل بیت عصمت و طهارت و همنشین امام و شهداء قرار بدهد!
عاقبت همهی ما را ختم بخیر بگرداند!
لحظهای ما را به خودمان واگذار نکند!
به ما توفیق انجام وظایف علمی و عملی عنایت بفرماید! در فرج آقا و مولایمان تعجیل بگرداند!
ما را از سربازان لایق حضرت حجتبن الحسن قرار بدهد!
طول عمر باعزّت به رهبر عزیز و فرزانه انقلاب حضرت آیتالله العظمی امام خامنهای عنایت بفرماید!
بمنّه و کرمه و صلیالله علی محمد و آلهالطاهرین
و السّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
- ۹۹/۱۰/۱۶
- ۵۱۰ نمایش