مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اجتهاد فقهی» ثبت شده است

بیش از ۲۰ سال او را آزموده‌ام...

هزار و یک کلمه، کلمه ۱۴۹، جلد ۱، ص ۲۶۹

  • صادقی

سخنرانی استاد فیاضی در مدرسه علمیه آل یاسین

تاریخ 7 اردیبهشت 1400

تأثیر متقابل فلسفه و اجتهاد فقهی


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی رسوله محمد و آله الطیبین الطاهرین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین.

 

قال الله تبارک و تعالی: «...فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» (توبه، 122)

خداوند متعال در این آیه مبارکه فرموده است: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنْفِرُوا کَافَّةً...». علامه طباطبایی فرموده است: «جمله اول، خبر است در مقام انشا»؛ چون قبل و بعد این آیه راجع به جهاد است. ظاهر جمله نیز همین است که علامه فرمود. تأکید جمله خبریه در مقام انشا بیشتر است. اگر بخواهیم ترجمه آزاد کنیم، معنای آیه چنین می‌شود: «مؤمنان هرگز حق ندارند که همه برای جبهه بسیج شوند». یعنی حرام مؤکد است که همه بخواهند به جبهه بروند.

این مطلب به‌رغم آن است که در نهج‌البلاغه آمده: «إِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ [لخاصة] أَوْلِیَائِه‏»؛ جهاد دری از در‌های بهشت است که خدا برای نخبگان و اولیای خاص خود و نورچشمی‌های خودش قرار داده است. همچنین در روایت آمده است: «فَوْقَ کُلِّ بِرٍّ بِرٌّ حَتَّى یُقْتَلَ الرَّجُلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ [عَزَّ وَ جَلَّ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ] فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ» و با وجود این، تحریم مؤکد شده است که مؤمنان همه با هم به جبهه بروند؛ چون جبهه‌ای مهم‌تر از جبهه نظامی وجود دارد و آن جبهه فرهنگی و عقیدتی است. طبق روایتی که از امام عسکریj نقل شده است، جهاد کسانی که در این جبهه هستند، هزاران‌هزار برابر جهاد افرادی که در جبهه نظامی تلاش می‌کنند، ارزش دارد.

«لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ» بیان می‌کند کسی که می‌خواهد در این جبهه بجنگد، به آموزش نیاز دارد؛ چنان‌که در آن جبهه آموزش لازم است. تفقه در دین، یعنی عالم دین شدن. دین سه بخش دارد: عقاید، اخلاق و احکام. تمام کسانی که در این بخشهای سه‌گانه تلاش می‌کنند، مشمول مضمون این آیه مبارکه یعنی تفقه در دین هستند.

در خصوص احکام، همه ما می‌دانیم که نمی‌شود بدون مقدمه وارد آن شد و استنباط کرد. در بحث اجتهاد فرموده‌اند که یکی از مقدماتش علم اصول است. علم اصول در حقیقت قواعدی را به ما یاد می‌دهد که با آن می‌توانیم استنباط کنیم و‌ حق استنباط را به دست می‌آوریم.

اگر کسی این راه را طی نکرده باشد و حرف بزند، مخاطب این آیه می‌شود: «وَ لا تَقْفُ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْم» (اسراء، 36)؛ از چیزی که نمی‌دانی حرف نزن. در روایتی صحیحه از کافی شریف نیز آمده است: «مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَیْرِ عِلْمٍ لَعَنَتْهُ مَلَائِکَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ». تمام ملائکه آسمان و زمین کسی را که می‌گوید: «پیغمبر را هم می‌شود نقد کرد»، لعن می‌کنند؛ چون ندانسته حرف می‌زند.

  • علی مهدوی