حوزه خواهران و رشته اخلاق و تربیت اسلامی؛
لزوم بروزرسانی و اهمیتبخشی به جایگاه این رشته
فاطمه فرهادیان
حوزههای علمیه، با پیشینهای بیش از هزار سال، وظیفه «حفظ»، «ترمیم و بازسازی» و «بالندگی» فرهنگِ متعالی شیعه را عهدهدار بودهاند. این هدف و وظیفه، حوزههای علمیه را بر آن میداشته که به آموزش و تبلیغِ علوم و معارف دینی و پاسخگویی و برآوردن مسائل و نیازهای جامعه و مدیریّتِ نیازمندیهای حیات فردی و اجتماعی مردم، قامت راست کنند. حیات و بقای هر نظام علمی در گروِ آن است که در جهت بازشناسیِ فعّالِ شیوهها و ساختارها جهد و جدیت لازم به کاربندد تا از راه بازسازی و کامل کردن آنها، طرحی کارآمد و ناظر به نیازها و مسائل نوپدید فراهم آورد، طرحی که در آن راهبردهایی برای چاره جوییِ نیازها و پاسخ گویی پرسش ها، پیش بینی شده باشد.
جامعیّتِ دین و توسعه شگرف دانشهای دینی، تخصّصیکردن دانشهای حوزوی را با بسترسازی مناسب و برنامهریزی دقیق و استوار ناگزیر میسازد. یکی از دانشهای تخصصی در این زمینه «گرایش رشته اخلاق» است که با وجود قدمت این علم، چند صباحی بیش، از تولد این رشته در حوزههای علمیه نمیگذرد. از آنجا که ترکیب نظام آموزشی حوزه بیشتر منحصر به طرّاحی هندسه دانشهایی همچون فقه، اصول، تفسیر و حدیث، فلسفه و کلام و رجال است؛ همواره غفلت و نبود اهتمامی شایسته نسبت به گرایش اخلاق و تربیت در نظام آموزشی حوزوی، به چشم میخورد که این امر با ساز و کار و رسالتی که برای حوزههای علمیه تعریف شده است، همخوانی ندارد. بایسته است از محدودشدن در چنین نگاههای تقلیلگرایانه پرهیز شود و به بازشناخت دانشهای تخصّصی و علمی دیگر همچون «رشته اخلاق و تربیت اسلامی» نیز پرداخته شود.
بیگمان، اگر یک نظامِ آموزشی ، نَفَس نَفَس با دگرگونیها و تحوّلهای معنوی و اخلاقی همراه نباشد، در این روزگار پُرشتاب، جان خواهد سپرد یا واپس خواهد نشست. از این رو بررسی و اهمیتبخشی به جایگاهِ این رشته با توجّه به پتانسیلهایی که دارد، در خور توجه است و بیتوجهی به توانمندسازی این رشته میتواند از کارآمدیِ نظام آموزشی حوزه بکاهد.
در طرّاحی نظام آموزشِ گرایش اخلاق در مقطع سطح سه حوزه خواهران، وظایف و اهدافی پیشبینی شده است از جمله: توسعه و تعمیق شناخت نسبت به مبانی، روشها و مسائل اخلاقی و تربیت اسلامی به مبنای آموزه های قرآن و سنت؛ آشنایی با مکاتب مهم اخلاقی و تربیتی؛ آشنایی با منابع اخلاقی و تربیت اسلامی و ایجاد توان استفاده از آن؛ ایجاد توان تحقیق در حد تحلیل و بررسی تطبیقی؛ توان پاسخگویی به پرسشها در زمینه اخلاق و تربیت اسلامی و شناخت استدلالی مسائل فقهی و اصولی و آشنایی با روشهای استنباطی فقهی. اما عملا آنچه باید از این اهداف حاصل شود میسر نمیگردد. این اهداف باید ناظر به بایستهها و لوازم گرایشهای تخصّصی این رشته باشد تا پیوند منطقی میان اهداف این رشته و نیازهای جامعه علمی و آموزشی این گرایش فراهم شود؛ اما جهتگیریِ سرفصلهای آموزشی و محتوایِ متون درسی از این مسئله فاصله زیادی دارد. در این راستا نگارش متون درسی تازه و گنجاندن سرفصلهایی که با رویکردِ تخصّصی این رشته همخوانی داشته باشد، لازم و ضروری است.
توفیق یک نظام آموزشی کارآمد در گرو آن است که پیشنیازهای تخصّصیِ هر رویکرد تخصّصی را با تألیفِ متون درسی تخصّصیتر با قدرت و جدّیت هرچه فزونتر دنبال کند. در این زمینه لازم است از مبانی و روشهای علمی بهروز و رهیافتهای حوزههای معرفتی و مکتبهای نظری همسو، بهرهمند گردند. شایستهتر آنکه نظام آموزشی حوزه در مقاطع تکمیلی این رشته، با دوراندیشی و نظاره آفاق دورتر و برتر به برنامهریزی دقیقتری بپردازد، به ویژه اینکه از ظرفیت اساتید توانمند و متخصص این رشته بهره گیرد تا در جهت نیل به اهداف این رشته گام بردارد و بستر ارتقاء و تکاپوهای آموزشی دانشآموختگان این رشته را به شایستگی فراهم کند و از انفعال و سطحیپروری جلوگیری شود.
برکارگزاران نظام آموزش تکمیلی حوزه لازم است که برای تحصیل اهداف غایی در این گرایش، فرصت لازم برای علمآموزی در مقاطع تحصیلی تکمیلی بالاتر در سطح چهار را فراهم آورند و مجال بالندگی و شکوفایی را برای فارغالتحصیلان این رشته را صورت دهند تا وجه کارآمدی عینیِ این رشته به طور اتم و اکمل به حقیقت بپیوندد.