مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۱۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «به وقت تفکر» ثبت شده است

📝 عشق و معرفت


🔹️ آیت‌الله آقا سیّدجمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید.

🔹️ ایشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبی داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین برای تشییع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافیان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، دیدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد.

🔻 پدر را کنار کشیدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟
گفت: چون او در چنین زمانی (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی!
با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ایشان می‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضی هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثیر عجیبی دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌های‌شان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد.

🔹️ وقتی می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پای خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ایشان می‌فرمایند: این بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شیطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است...


📗 گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت‌الله قرهی
〰️〰️〰️〰️〰️

📌 یکی دیگر از وقایعی که آیت‌الله گلپایگانی در تخت فولاد دیدند از زبان حجت‌الاسلام حسین انصاریان:
b2n.ir/TakhtFulad

  • صادقی

عشق و معرفت

۰۶
اسفند

📝 عنایت امام رضا علیه‌السلام به مرحوم آیت‌الله بهجت قدس سره


🔹 حجت‌الاسلام‌ و‌ المسلمین شیخ علی بهجت (فرزند مرحوم آیت‌الله #بهجت ره):
روزی مرحوم آیت الله فهری (که برای سالیان متمادی نماینده امام خمینی ره و مقام معظم رهبری دام‌ظله در کشورهای مختلف عربی بود) خدمت آیت‌الله بهجت  ره رسیدند و به ایشان گفتند که بنده و شما از جوانی با هم رفیق بودیم اما من در جوانی یک سید جوان خام بودم و عقلم نمی‌رسید که چگونه باید طی طریق کنم اما شما در آن زمان با بزرگان نشستید و عقلتان رسید که باید چه کار کنید اما بنده از شما گله‌مند هستم که حق رفاقت را به جا نیاوردید و دست من را نگرفتید و اکنون هم که کار از کار گذشته چون پیر شدم و توانی برای حرکت ندارم.

🔹️ اما اکنون مهمان شما هستم و از خانه‌تان نمی‌روم تا یکی از عنایات خاصی که حضرت امام رضا علیه السلام به شما کرده است را بگویید.
 
🔹️وی با بیان اینکه مرحوم آیت الله بهجت با شنیدن این مطلب به شدت منفعل شده بود در پاسخ آیت الله فهری گفت:‌ یک مرتبه که خدمت امام رضا علیه‌السلام مشرف شده بودم؛ امام رضا علیه‌السلام ده مطلب را به من فرمود که یکی از آنها را به شما عرض می‌کنم.
 امام رضا علیه‌السلام فرمودند که «مگر امکان دارد که شخصی به ما پناه بیاورد و ما او را پناه ندهیم».

✅ بعد منزل نبود در سفر روحانی...

📗 yjc.ir/00Ow6I




  • صادقی

🔸 روزگاری عده‌ای خیال می‌کردند همین که رییس جمهور یا هر مسؤولی، روستازاده و از دل پابرهنگان و مستضعفین باشد پس به یقین چنین فردی بیشترین خدمت را به مستضعفین خواهد کرد.
اما کارنامه عملکرد برخی نشان داد، این مقدار کافی نیست و اگر انسان بر شاکله و مبنای تهذیب رشد نکرده باشد؛ بیشتر اسیر خودخواهی‌های خود و حزب خویش خواهد بود تا گرسنگان و پابرهنگان.

🔹 اینکه در کانال مناهج مدتی است موضوع روحانیت و دنیاگرایی را پی گرفتیم از همین باب است. بله امروز اکثر طلاب و فضلای حوزه‌های علمیه به شدت گرفتار مسائل معیشتی هستند؛ اما چند نکته هم مهم است:

🔺 اول اینکه اگر فردا روزی طلبه‌ای به جایگاهی رسید از خاطرش نرود که سبک زندگی سلف صالح و مبنای حوزه‌های علمیه در #دنیاگریزی بوده است. کما اینکه امام خامنه‌ای در یکی از جلسات خارج فقه، از ماشین‌های چند صد میلیونی برخی فضلایی که در درس شرکت می‌کردند گله کردند.
همین امروز باید روشن کنیم که آیا تا وقتی دستمان از دنیا و مواهبش کوتاه هست زاهدیم؟ ولی اگر آب باشد نشان خواهیم داد که ما هم شناگر ماهری هستیم؟!

🔻 دوم اینکه نوع نگاه به مشکلات می‌تواند رنج و تحمل آنها را کاهش یا افزایش دهد.
طلبه‌ای که هر روز با این نگاه از خواب بیدار می‌شود که بدبخت‌ترین انسان روی زمین است و ناتوان و ... هیچ‌گاه نمی‌تواند قدمی به جلو حرکت کند.
اما طلبه‌ای که می‌گوید بالاخره با همه مشکلات باید جنگید و درس را هم جلو برد، طبعا روز بروز قدرت تحملش بیشتر خواهد شد.


✅ رسانه حوزوی مناهج همچون گذشته پیگیر تسهیل امور معیشتی طلاب هست؛ اما همه ما طلاب و فضلا و بدنه حوزه علمیه نیز در عین حال وظیفه داریم تسلیم مشکلات نشویم و همچنان در طریق علم‌آموزی، استقامت داشته باشیم و در عین حال مبانی را گم نکنیم.

  • صادقی

بنای طلبگی

۰۳
اسفند


 روحانیت و دنیاگرایی

💠 امام خامنه‌ای دام ظلّه


🔹 مسأله‌ی #تهذیب اخلاق، مسأله‌ی #ساده_زیستی، مسأله‌ی اعراض از زخارف دنیا را بایستی در حوزه‌های علمیه جدی گرفت. این‌طور نباشد که طلبه به خاطر خانه‌اش -که دو خیابان تا محل درس فاصله دارد- به فکر ماشین شخصی بیفتد. ماشین چیست؟

🔹 از اول، بنای کار طلبگی بر عسرت و بی‌اعتنایی به زخارف دنیوی بود؛ اما حالا فوراً به فکر بیفتیم که یک ماشین شخصی و یک خانه‌ی کذایی داشته باشیم!

✅ البته باید حداقل معیشتی وجود داشته باشد؛ طوری که انسان ذهنش مشغول آن چیزها نباشد و بتواند درسش را راحت بخواند و کار لازم و مورد توقع را انجام بدهد؛ اما این‌طور نباشد که طلبگی هم به چیزی مثل بقیه‌ی کارهای دیگری که بعضی میکنند -دنبال تجملات و دنبال زخارف و امثال اینها رفتن- تبدیل شود. این عیب خیلی بزرگی است که باید بشدت از آن جلوگیری شود.

📅 ۳۱ شهریور ۱۳۷0

  • صادقی


 روحانیت و دنیاگرایی


🔹️مرحوم آیت الله آقا بزرگ تهرانی ره به وارستگی، حرمت لهجه و آزادگی و آزادمنشی مشهور بود. با این که در نهایت فقر می‌زیست از کسی چیزی نمی‌گرفت.

🔹️ یکی از علمای مرکز که با او سابقه دوستی داشته است پس از اطلاع از فقر وی، در تهران با مقامات تماس می‌گیرد و ابلاغ مقرری قابل توجهی برای او صادر می‌شود. آن ابلاغ همراه نامه آن عالم به آیت الله آقا بزرگ داده می‌شود.

🔹️مرحوم آقا بزرگ پس از اطلاع از محتوا، ضمن ناراحتی فراوان از این عمل دوست تهرانی‌اش، در پشت پاکت می‌نویسد: «ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم...» و پاکت را با محتوایش پس می‌فرستد.

📗 خدمات متقابل اسلام و ایران، ص ۶۱۵
گ
〰️〰️〰️〰️〰️〰️

📌پ.ن:
این بیان مرحوم شیخ آقابزرگ اشاره به غزل معروف حافظ دارد که:

فرق‌ است‌ از‌ آب خضر‌ که‌ ظلمات‌ جای‌ اوست
تا آبِ ما که منبعش الله اکبر است
ما آبروی فقر و قناعت نمی‌بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدّر است


  • صادقی

 روحانیت و دنیاگرایی


🔹️ شیخ انصاری ره در ایام طلبگی، با محصلی هم‌حجره بود. یک روز مختصر پولی به آن محصل داد تا برود و برای خودش و او نان بخرد. او رفت و وقتی برگشت، شیخ ملاحظه کرد که علاوه بر نان، مقداری حلوا هم خریده است. پرسید پول حلوا را از کجا آوردی؟ گفت قرض کردم. شیخ از خوردن حلوا امتناع و به نان خالی قناعت کرد.

🔹️ پس از آنکه شیخ به مدارج عالیه علمی و روحانی نایل شد، روزی همان محصل به محضر او رسید و سؤال کرد چه شد که تو این قدر ترقی کردی و من از تو عقب ماندم؟ شیخ فرمود: چون من با نان خالی ساختم و تو نساختی.

🔹️ هر سال بیش‌از صدهزار تومان (به پولِ یک قرن و نیم پیش) وجوه شرعیه برای او می­‌آوردند، در زندگی  به حداقل قناعت اکتفا می­‌کرد و از دنیا که رفت، مجموع دارایی او هفده تومان بود که نزدیک به همین مبلغ هم قرض داشت و بازماندگانش قادر نبودند حتی در حدود معمول و مرسوم هم برای او مراسم یادبود برگزار کنند و این کار را دیگران بر عهده گرفتند.

📗 کتاب مردان علم در میدان عمل:
noo.rs/xvChu

  • صادقی



📝 نامه امام علی به عثمان بن حنیف
💠 قسمت پنجم (آخر)


🔹 آیا سزاوار است که چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند و گلهٔ گوسفندان پس از چرا کردن به آغل رو کنند، و على نیز [همانند آنان] از زاد و توشهٔ خود بخورد و استراحت کند! چشمش روشن باد که پس از سالیان دراز، چهارپایان رها شده، و گلّه‌هاى گوسفندان را الگو قرار دهد.

🔹 خوشا به حال آن کس که مسئولیّت‌هاى واجب را در پیشگاه خدا به انجام رسانده و در راه خدا هر گونه سختى و تلخى را به جان خریده،
و به شب زنده دارى پرداخته است،
 و اگر خواب بر او چیره شده بر روى زمین خوابیده و کف دست را بالین خود قرار داده،
 و در گروهى است که ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده،
 و پهلو از بسترها گرفته، و لبهایشان به یاد پروردگار در حرکت و با استغفار طولانى گناهان را زدوده‌اند: «آنان حزب خداوند، و همانا حزب خدا رستگار است».

🔹 پس از خدا بترس اى پسر حنیف، و به قرص‌هاى نان خودت قناعت کن، تا تو را از آتش دوزخ رهائى بخشد.

📗 نهج البلاغه(فیض الاسلام)، نامه ۴۵
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
📌 پ.ن:
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این فرازهای پایانی نامه، بار دیگر جان مطلب را به عثمان بن حنیف به عنوان سرباز و کارگزار خویش یادآوری می‌نماید...
اصل و اساس مطلب این است که هر کسی در راه ادای مسئولیت خویش سختی‌ها و تلخی‌های مسیر را به جان بخرد.
بهترین توشهٔ راه هم چنانکه حضرت می‌فرماید شب‌زنده‌داری و مناجات و ذکر پروردگار متعال و استغفارهای طولانی است.
همین شب جمعه، بهترین فرصت است. دست التجاء به دامان پرمهر امام زمان زده و حضرتش را واسطه قرار دهیم، اقتداء به مولای متقیان نموده و با اشک و مناجات و استغفار توشهٔ راه بطلبیم... توشه برگیریم تا در وادی عمل بتوانیم سختی‌ها و تلخی‌های راه را جانانه به جان بخریم...


  • صادقی

نامه امام علی به عثمان بن حنیف
 قسمت سوم

... آفریده نشده‌ام که غذاهاى لذیذ و پاکیزه مرا سرگرم سازد، چونان حیوان پروارى که تمام همّت او علف، و یا چون حیوان رها شده که شغلش چریدن و پر کردن شکم بوده، و از آینده خود بى‌خبر است.

آیا مرا بیهوده آفریدند؟ آیا مرا به بازى گرفته‌اند؟ آیا ریسمان گمراهى در دست گیرم و یا در راه سرگردانى قدم بگذارم؟

گویا مى‌شنوم که شخصى از شما مى‌گوید: «اگر غذاى فرزند ابى طالب همین است، پس سستى او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان باز مانده است». آگاه باشید درختان بیابانى، چوبشان سخت‌تر، و درختان کناره جویبار پوستشان نازک‌تر است. درختان بیابانى که با باران سیراب مى‌شوند آتش چوبشان شعله‌ورتر و پر دوام‌تر است.

من و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم چونان روشنایىِ یک چراغیم، یا چون آرنج به یک بازو پیوسته‌ایم. به خدا سوگند اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند، از آن روى بر نتابم، و اگر فرصت داشته باشم به پیکار همه مى‌شتابم، و تلاش مى‌کنم که زمین را از این شخص مسخ شده «معاویه» و این جسم کج‌اندیش، پاک سازم تا سنگ و شن از میان دانه‌ها جدا گردد.

اى دنیا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگال‌هاى تو رهایى یافتم، و از دام‌هاى تو نجات یافته، و از لغزشگاه‌هایت دورى گزیده‌ام.

کجایند بزرگانى که به بازی‌های خود فریبشان داده‌ای؟ کجایند امت‌هایی که آن‌ها را با زر و زیور فریفتى که اکنون در گورها گرفتارند و درون لحدها پنهان شده‌اند؟...

نهج البلاغه(فیض الاسلام)، نامه ۴۵
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
 پ.ن:
امیرالمؤمنین علیه‌السلام در این فرازهای نامه، با طرح سؤالاتی نفس خود را مورد خطاب قرار می‌دهد. او در مقام مربّی و پدری دلسوز است که می‌بیند فرزندش خطا کرده ولی گویا خود در معرض خطا قرار دارد و با عتاب و خطاب خویش، قصد دارد ذهن شاگرد و فرزند خود را بیدار کرده و او را از چنگال هزاررنگ دنیا نجات دهد...
گویا دنیا با تمام جلوه‌هایش قصد فریب حضرت را دارد و حضرت نهیب می‌زند که ای دنیا از من دور شو...
آری، راز همراهی علی و سربازی امام زمان عج تلبس به چنان نگرشی است... همراهی با ایشان تنها با لباس خاص پوشیدن و مکاسب و کفایه خواندن حاصل نمی‌شود...
ما کجا، عثمان بن حنیف کجا! وقتی عثمان با آن عظمت اینگونه مورد غضب علی قرار می‌گیرد، پس وای بر ما!...
تا فرصت باقی است هم‌نوا با علی علیه‌السلام بگوییم ای دنیا از من دور شو...


  • صادقی

نامه امام علی به عثمان بن حنیف
قسمت دوم


🔹... و از زمین دنیا حتى یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیاى شما در چشم من از دانه تلخِ درخت بلوط ناچیزتر است.

🔹آرى از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده، فدک در دست ما بود که مردمى بر آن بخل ورزیده، و مردمى دیگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشیدند، و بهترین داور خداست. مرا با فدک و غیر فدک چه کار! در حالى که جایگاه فرداى آدمى گور است، که در تاریکى آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مى گردد؛ گودالى که هر چه بر وسعت آن بیفزایند، و دست هاى گور کن فراخش نماید، سنگ و کلوخ آن را پر کرده، و خاک انباشته رخنه هایش را مسدود کند.

🔹 من نفس خود را با پرهیزکارى مى پرورانم، تا در روز قیامت که هراسناک ترین روزهاست در أمان، و در لغزشگاه هاى آن ثابت قدم باشد.

🔹من اگر مى خواستم، مى توانستم از عسل پاک و از مغز گندم و بافته‌های ابریشم براى خود غذا و لباس فراهم آورم؛ امّا هیهات که هواى نفس بر من چیره گردد، و حرص و طمع مرا وا دارد که طعام‌های لذیذ برگزینم، در حالى که در «حجاز» یا «یمامه» کسى باشد که به قرص نانى نرسد، و یا هرگز شکمى سیر نخورد یا من سیر بخوابم و پیرامونم شکم هایى که از گرسنگى به پشت چسبیده و جگرهاى سوخته وجود داشته باشد، یا چنان باشم که شاعر گفت: «این درد تو را بس که شب را با شکم سیر بخوابى و در اطراف تو شکم هایى گرسنه و به پشت چسبیده باشند».
آیا به همین رضایت دهم که مرا امیرالمؤمنین خوانند و در تلخى های روزگار با مردم شریک نباشم و در سختى هاى زندگى الگوى آنان نگردم؟...

📗 نهج البلاغه(فیض الاسلام)، نامه۴۵

〰️〰️〰️〰️〰️〰️
📌 پ.ن:
چه سخنان پرمغزی! این سخنان از جانی صادر می‌شود که عمری در راه جهاد با نفس درد و رنج کشیده است.
چقدر سوزناک است تعابیر امام علی...
اوج بیانات این قسمت را می‌توان آنجا دانست که حضرت می‌فرماید آیا به عنوان  "امیرالمؤمنینی" دل‌خوش کنم!!؟
 اجازه بدهید متناسب با حال خودمان اینگونه بازگویش کنم: آیا به عنوان #سربازی امام زمان خود را دل‌خوش کنیم!!؟ ولی هنگامهٔ پرهیزکاری و عمل، چنین قدم از مردم سادهٔ دین‌دار هم عقب‌تر باشم!!؟ آیا به این لباس دل‌خوش کنیم ولی در خلوت خود، نه نماز اول وقتی، نه نماز شبی، نه انس با قرآن و اشک و آهی... و از آن طرف همِّ واحدمان مدرک و مال دنیا و منصب و مقام باشد... پناه بر خدا...

  • صادقی

نامه امام علی به عثمان بن حنیف


ای پسر حنیف! به من خبر رسیده که مردی از جوانان اهل بصره تو را به مهمانی خوانده و تو هم به آن مهمانی شتافته‌ای، با غذاهای رنگارنگ، و ظرف‌هایی پر از طعام که به سویت آورده می‌شده پذیراییت کرده‌اند؛ خیال نمی‌کردم مهمان شدن به سفره قومی را قبول کنی که محتاجشان را به جفا می‌رانند و توانگرشان را به مهمانی می‌خوانند.

لقمه‌ای که بر آن دندان می‌گذاری دقت کن، لقمه‌ای را که حلال و حرامش بر تو روشن نیست بیرون افکن و آنچه را می‌دانی از راه‌های حلال به دست آمده بخور.
 معلومت باد که هر مأمومی را امامی است که به او اقتدا می‌کند و از نور علمش بهره می‌گیرد.

 آگاه باش امام شما از تمام دنیایش به دو جامه کهنه، و از خوراکش به دو قرص نان قناعت نموده است.

معلومتان باد که شما تن دادن به چنین روشی را قدرت ندارید، ولی مرا با ورع و کوشش در عبادت، و پاکدامنی و درستی یاری کنید.
به خدا قسم من از دنیای شما طلایی نیندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخیره‌ای برنداشته، و عوض این جامه کهنه‌ام جامه کهنه دیگری آماده نکرده‌ام...

📗 نهج البلاغه(فیض الاسلام)، نامه۴۵

〰️〰️〰️〰️〰️〰️

📌 پ.ن:
چقدر این نامهٔ امیرالمؤمنین سوزناک است... عثمان بن حنیف یکی از سربازان امام معصوم زمان خویش محسوب می‌شود.
بهترین کاری که ما طلاب و روحانیون می‌توانیم انجام دهیم این است که این نامه را از سوی مولایمان امام زمان عج برای خودمان فرض کنیم.
ما که لباس سربازی حضرت را بر تن نموده‌ایم با خودمان خلوتی و محاسبه‌ای کنیم که کیفیت ارتباط ما با ایشان آیا بر مدار منویات ایشان است یا نه!!
دقت کنیم وقتی مولایمان امام زمان عج نیز ظهور نماید جز بر طریقت آباء طاهرینش حرکت نخواهند نمود. لذا اگر مرد عمل هستیم تکلیف مشخص است، بسم‌الله...



  • صادقی