مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۱۳۳۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مناهج» ثبت شده است

پاسخ حجت الاسلام اهری (29 خرداد 1398)

 

جناب آقای محمدتقی اکبرنژاد (هداه الله وإیانا سبیل الرشاد)

سلامٌ قولاً من ربّ الرحیم

امّا بعد پیامی به قلم جنابعالی به دستم رسید که ای کاش نمی رسید و دست کم انتساب آن به جنابعالی انکار می شد. افسوس که نشد و این کمترین را واداشت تا به رسم طلبگی و در دفاع از فقه شریف و حاملان آن –یعنی فقهای عظام کثرالله امثالهم- خامه به دست گیرم، باشد که مایه هدایت خودم و شما گردد انشاالله.

 

مدت‌هاست نام شما نه در جهت پیشرفت و اعتلای فقه شریف و حوزة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، که در راستای تخریب و تزلزل آن مطرح می‌شود. برخی نقدها به شیوه و متد کنونی حوزه داشته‌اید که با بخشی موافق بودم و شجاعتتان را در نقد معیشت کنونی طلاب، نابرابری‌ها و ویژه‌خواری‌های برخی می‌ستودم. امّا از چندی پیش راه دیگری آغازیده‌اید و حق را به باطل آمیخته و در وادی‌ای قدم نهاده‌اید که بس خطرناک است و شاید به دلیل جوانی و ناپختگی، خود نیز نمی دانید قدم در چه راهی نهاده‌اید. از آن‌جا که بنابر حسن ظن، هنوز دغدغة شما را شبهة علمی می‌دانم و نه شهوت عملی، چند کلمه‌ای می نویسم و کوشش خواهم کرد تا از وادی ادب دور نیافتم، تا چه مقبول افتد و چه در نظر آید.

اخیراً به هنگامة 28 خردادماه 1398، در پس سخنان دل‌سوزانة استاد بزرگوارم، بقیّة الفقهاء حضرت آیت الله حاج شیخ محمّد جواد فاضل لنکرانی دام ظلّه، جنابعالی در اسائه ادبی آشکار و سخنانی نه چندان عالمانه، اظهاراتی مرقوم داشته‌اید. جهت اطلاع حقایق و نکاتی را یادآور می‌شوم تا دست کم طلاب مظلوم و بی‌پناهی که از بی‌سایه‌بانی گرد سایة جناب‌عالی جمع شده‌اند؛ آنان که نه از پی حشمت و جاه، که از بد حادثه پناهندة شما شده‌اند، از بخشی از آن‌ها مطلع گردند و بهترین قاضی احکم الحاکمین است:

 

  • علی مهدوی

واکنش حجت الاسلام اکبرنژاد (28 خرداد 1398)

26 خردادماه؛ سالروز وفات فقیه اهل بیت (ع)، حضرت آیت الله فاضل لنکرانی(رحمه الله علیه) بود.

 فقیه زبردست و بصیری که امام راحل (ره) درباره ایشان گفته بود که؛ «من شما را به اندازه مصطفی دوست دارم!». به گمانم همین یک جمله برای نشان دادن منزلت اخلاقی، علمی و سیاسی ایشان کفایت می‌کند. اما بعد؛

لازم است چند نکته را ناظر به سخنان اخیر آقای فاضل به سمع و نظر ایشان برسانم:

1- پدر شما یکی از بهترین های دوران ما بودند. برای همین نیز لازم بود شما به خاطر حفظ حرمت ایشان هم که شده، از رفتارهای شک برانگیز که دون شأن خانواده ایشان بود، اجتناب می‌کردید و خود را در مظانّ اتهام قرار نمی‌دادید.

 مثلاً؛ شما تا مدتها بعد از وفات ایشان، به نام ایشان، به طلبه‌ها شهریه دادید و به اذعان خودتان، تا امروز هم از مقلدین ایشان وجوهات قبول می‌کنید! آیا آن مرحوم راضی بودند که شما از نام ایشان این طور بهره ببرید و رفتاری را در پیش بگیرید که بسیاری را به این نتیجه برساند که دنبال دفتر و دستک مرجعیت هستید؟!

 اخیراً نیز جابجا و به هر بهانه‌ای با بیان داستان و حکایت‌هایی از پدرتان که اغلب هم شاهدی غیر از خودتان ندارد، تصریحاً یا تلویحاً، به مخاطب القاء می‌کنید که دربست مورد اعتماد پدر بودید و ایشان شما را جانشین بلافصل خودشان در امور مالی و علمی می‌دانستند و حتی از شما خواسته بودند که مکتوبات ناقص علمی ایشان را با قلم خودتان تکمیل کنید! امروز چه بخواهید و چه نخواهید شما در مظانّ تهمت قرار دارید و خواسته یا ناخواسته، هر روز بر آن می‌افزایید. همانند پاسخ به سؤالات شرعی در سایت مربوط به جنابعالی!

 

2- به گمان بنده، کسی که با ادبیات علمی و بعد از سال‌ها کوشش مجاهدانه در قالب نشست‌های علمی یا مقاله یا کتاب به نقد دیدگاه‌های رایج اصولی می‌پردازد، نادان نیست. بلکه نادان کسی است که به جای پاسخ علمی به نقدهای عمیق و عالمانه، او را متهم می‌سازد و از هر راه مشروع و نامشروعی برای از میدان به در کردن وی کمک می‌گیرد. یکی می‌گوید: "آن‌ها دست استکبار در حوزه هستند!" دیگری ژست اخلاقی گرفته می‌گوید: "این‌ها توهین به بزرگان کرده‌اند و جوانمرگ خواهند شد!" آن دیگری می‌گوید: "هر چیزی را که نمی فهمند انکار می‌کنند" و از این قبیل.

یکبار برای همیشه روشن کنید که بالاخره حوزه آزاداندیش و نقد پذیر هست یا نه؟! از یکسو، گوش عالم را کر کرده‌اید که حوزه آزاداندیش‌ترین مرکز علمی جهانی است! و از سویی دیگر، انتقادهای علمی را بر نادانی و سوء نیت و غیره پاسخ می‌گویید.

 

3- به جای اینگونه تهمت پراکنی‌ها، از پرسش‌های واضح جواب بدهید که بر اساس کدام منطق قرآنی یا روایی یا عقلایی، آثار علمی چند صد سال پیش را به خورد طلبه عصر مدرنیته می‌دهید و او را دست خالی در جامعه پیچیده کنونی رها می‌کنید؟ نگفتید روی کدام منطق، هنوز مکاسب شیخ تدریس می‌شود؟ نگفتید چرا بسیاری از مباحثی که به اذعان بزرگانی چون میرزای قمی، شیخ احمد نراقی، شیخ انصاری، آیت الله بروجردی، امام و دیگر بزرگان زوائد اصول هستند و ثمری جز اتلاف عمر استاد و شاگرد ندارند، هنوز هم که هنوز است تدریس می‌شوند و پاسخ مناسبی از اشکالات مطروحه داده نمی‌شود؟

شما که اصرار بر مکاسب دارید دست کم چرا این حقیقت را نمی‌پذیرید که مکاسب -علی فرض مطلوبیته- کتاب تخصصی است و اهل خودش را می‌خواهد و نباید برنامه الزامی همه طلبه‌ها باشد؟ چرا پَر پَر شدن طلبه‌ ها را می‌بینید و دم بر نمی‌آورید؟ چرا گرفتاری‌های مالی شاگردانتان شما را به پارسایی بیشتر و تلاش برای کاستن از آلام ایشان نمی‌کشاند؟!

 چرا عدم استقبال طلاب از مؤسسه متبوع حضرتعالی و دیگر مؤسسات فقهی، شما را به کالبدشکافی عالمانه بحران علمی پیش آمده در حوزه وادار نمی‌کند و خیال می‌کنید با فریاد زدن بر سر اساتید تحول خواه، مشکلتان برطرف خواهد شد.

برادر من؛ چه بخواهید و چه نخواهید تحول اتفاق خواهد افتاد و نام بد برای کسانی خواهد ماند که فرصت‌های طلایی انقلاب اسلامی را نادیده گرفتند و بر برنامه‌های قجری اصرار ورزیدند و نسل‌های پیاپی را به مسلخ بردند و کوتاهی‌های خود را پشت قداست دین پنهان ساختند.

و السلام علی من اتبع الهدی

محمد تقی اکبرنژاد

  • علی مهدوی

اظهارات آیت الله فاضل لنکرانی (27 خرداد 98)

آیت الله محمد جواد فاضل در پایان دروس خارج فقه بحث صلاه مسافر درجمع طلاب حوزه علمیه قم با بیان این که  بیست و ششم خرداد مصادف با سالگرد ارتحال مرحوم  آیت الله العظمی محمدفاضل لنکرانی بود در سخنانی  پیرامون شخصیت  این مرجع فقید گفت: عشق به علم، فقه و احکام در وجود ایشان موج می‌زد و اساساً کسی تا عاشق این احکام نباشد، فقیه نمی‌شود.

وی افزود: دو دفتر از ایشان در کتاب الاجاره داریم، یک دفتر با مرحوم شهید حاج آقا مصطفی خمینی که قبل از سال 1340 شمسی در مدرسه فیضیه بحث کرده بودند  و دفتر دوم شرح اجاره تحریرالوسیله امام خمینی(ره) است؛ ایشان دوبارمباحث اجاره را از اول تا آخر نوشته اند، و این کشف از علاقه وافر وتسلط برفقه آیت الله العظمی فاضل لنکرانی دارد.

 استاد حوزه علمیه قم گفت: حوزه‌های  قدر امام خمینی  وشاگردانش را نشناخته اند، بعضی از بزرگان نقل می‌کنند، وقتی ما وارد مدرسه فیضیه می‌شدیم داد و قال این دو نفر فضای فیضیه را پر می کرد، معروف بود که می‌گفتند حاج آقا مصطفی و آقای فاضل بحث می‌کنند.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بیان داشت: در مرداد ماه 1352 ایشان را گرفتند، چهار ماه و نیم در بندرلنگه بودند که مریضی‌های فراوان به سراغشان آمد، بعد هم به یزد منتقل شدند تا سه سال تمام شد. ایشان در یزد تدریس را شروع کرد و ساواک ممانعت نمود.

آیت الله فاضل ادامه داد: شرح تحریر الوسیله امام خمینی (ره) را در یزد شروع کردند، یک اتاقی، آقای وزیری  در کتابخانه وزیری یزد در اختیار ایشان قرار داد، در حالی که آن کتابخانه سه اتاق و یک سالن بیشتر نداشت، و هیچ کس نمی‌دانست تا وقتی به قم برگشتیم ایشان در آن کتابخانه چه می‌کرد؟ سه چهار جلد موسوعه تفصیل الشریعه فی شرح تحریر الوسیله را آنجا نوشت.

وی افزود: آیت الله العظمی فاضل می گفتند:  امام را تبعید کرده بودند و دو سه سال گذشته بود، دیدیم هیچ اسمی از امام در حوزه نیست، گفتیم برویم پیش مراجع آن زمان بگوئیم ما می‌خواهیم یک روز حوزه را برای احترام آقای خمینی تعطیل کنیم، گفتند رفتیم و اغلب موافقت کردند.

رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) ادامه داد: می‌فرمودند، من آنجا فکر کردم امام که به نجف تبعید شده، در حوزه قم یادی از امام نیست، دیدم این کتاب اولاً خدمت به فقه اهل‌بیت(ع) و خدمت به امام خمینی(ره)است، نام این مرد را باید زنده نگه داشت و شرح تحریر امام رابا عنوان تفصیل الشریعه شروع کردند.

آیت الله فاضل گفت: اکثر تحریر را شرح نوشته، بیع، خیارات، یک مقدار از صلاة مسافر باقی مانده که ایشان، چهار پنج ماه قبل از فوت، روزی به من فرمود،  رزق من از تألیف تمام شد، این جمله برای من خیلی عجیب بود، خیلی قاطع فرمودند، من دیگر موفق به اینکه یک کلمه بنویسم نخواهم شد!  بعد فرمودند، خیلی میل داشتم شرح کتاب امام را تمام کنم نشد، اما وصیت می‌کنم شما این شرح را دنبال کنی، عرض کردم نوشته‌ی من کجا و نوشته شما کجا؟ فرمودند من این را از شما می‌خواهم که این کار را انجام بدهید.

عضو جامعه مدرسین بیان کرد: عشق به فقه و فقاهت باید برای ما درس باشد، اینکه امروز یک افراد نادان، دیدند بعضی از عبارات را و پای این درس‌ها نوشتند ولی به حقیقت اینها نرسیدند، جواهر، شیخ انصاری و آخوند را تخطئه می‌کنند، اگر کسی جواهر و شیخ و آخوند را تخطئه کرد، می‌تواند امام خمینی (ره) و دیگران را تخطئه نکند؟ مسلم اینها به طریق اولی باید تخطئه شوند چون زیربنای فقهی اینها زیربنای افکار آن بزرگان است.

وی افزود: ذهن طلاب را مشوه می‌کنند و طلاب را می‌خواهند مأیوس کنند که راه همین است؛ اگر کسی بخواهد به فقه اهل‌بیت(ع) برسد غیر از این راهی ندارد، راه همین است که هزار و چند صد سال بزرگان ما طی کردند و این میراث بزرگی است که دست ما رسیدهاست.

این استاد حوزه گفت: البته نه اینکه متوقف بر همین است، یعنی اینجا باید بایستد، فقه دائماً در حال رشد است، در حال فزایندگی است، مسائل جدید و نیازهای بشر را جواب می‌دهد. کسی تا این راهی که بزرگان ما برای ما قرار دادند طی نکند قدرت بر اینکه عالم به زمانه بشود نخواهد داشت.

وی ولایی بودن را از دیگر ویژگی های آیت الله العظمی فاضل برشمرد و افزود: شاگردان پدرم نقل می‌کنند می‌گفتند ایشان زیر گنبد مسجد اعظم درس مکاسب می‌گفت و مسجد پر از جمعیت می‌شد، ولی همین جا خود ایشان چای درست می‌کرد، پدرش هم نشسته بود، خودش چای می‌داد حتی برخی از شاگردان می‌گفتند به ایشان عرض می‌کردیم بگذارید ما چای بدهیم؟ می‌فرمود این افتخاری است که باید برای خود من باشد.

آیت الله فاضل بیان داشت: مسائل سیاسی وانقلابی  در آیت الله العظمی فاضل واضح است، اما ولایی بودنش و نور ولایت را در ایشان می‌دیدیم. فاطمیه که می‌شد روز اول حتی همین سال‌هایی که مرجع هم شده بود، بیست دقیقه قبل از شروع جلسه می امدند و می نشستند، به ایشان عرض می‌کردم شما الآن مناسب نیست که آمدید؟ می‌فرمود این چه حرفی است که می‌زنید؟ ما روضه تشکیل دادیم، ما صاحب تشکیل به حسب ظاهریم و باید زودتر از همه بیائیم، اینکه مرجعیت اقتضا می‌کند یک مقدار دیرتر بیایند تا جمعیت بشوند، اینهارا اصلاً فکر نمی‌کرد.

  • علی مهدوی

استاد علوی بروجردی:
ایشان [آیت‌الله وحید] نه‌تنها در مقام(به دنبال) مرجعیت نبودند، بلکه با ورود در مرجعیت مخالف بودند.
در زمان آیت الله خویی، کسانی بودند که احتیاطات آیت الله خویی را به آیت‌الله وحید مراجعه می‌کردند؛ اما ایشان حاضر نبودند به‌صورت رسمی به مرجعیت ورود کنند. بعد از مرحوم آیت الله خویی، با اصرار بسیاری از افراد، ایشان ورودی پیدا کردند تا زمانی که جامعۀ مدرسین بعد از فوت مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدعلی اراکی لیستی هفت نفره از مراجع برای معرفی ارائه کرد، نام ایشان در آن لیست بود اما ایشان با این اعلام #مخالف بودند و لذا عقب کشیدند.

یک تا دو سال ایشان عقب‌نشینی کردند و فرمودند که نمی‌خواهند وارد شوند و دراین‌باره صحبت هم کردند. تا اینکه به‌هرحال وارد شدند. لذا تمایل خود ایشان این بود که در مقام تحقیق و تدریس باقی بمانند و وارد این عرصه نشوند. درواقع، ایشان خیلی پرهیز داشتند؛ یعنی یکی از مصادیق تارکاً لِهواه بودند. منتها استدلالی که ما برای ایشان داشتیم این بود که اینجا مسئله خواستن یا نخواستن شما مطرح نیست یا صحبت هواپرستی نیست، بلکه حوزه شیعه به امثال شما نیاز دارد. این‌همه شما در حوزه‌ها زحمت کشیده‌اید و برای امام زمان کار کرده‌اید، الان برای تصدی مرجعیت به شما نیاز دارند. مرجعیت یک ریاست نیست، بلکه یک مسئولیت بسیار سنگین است که پذیرفتن آن، دوش بسیار بااستقامتی می‌خواهد که این بار را بر روی آن بگذارند. به‌هرحال ایشان ورود کردند.
yon.ir/FYbG7

مناهج:
افرادی که اظهار فضل و اطلاع دارند، طبق شواهد و مستندات تاریخی بنویسند و بنگارند که به صواب نزدیکتر است.
خود حضراتی که امروز در مقام مرجعیت برآمده‌اند بر سیره و رویه متداول حوزوی #مرجعیت_گریزی اعتراف دارند؛ چرا برخی چشمشان را بر حقایق تاریخی می‌بندند؟ الله اعلم..‌.

بر فرض که یکی دو مورد نقض تاریخی پیدا شود، آیا این تعداد موجب نسخ رویه‌ی دامنه‌دار چند قرن مشی علما و مراجع تشیع است؟! بی‌منطق و متعصب نباشیم.

  • علی مهدوی

تقابل علنی با سنت‌های عمیق حوزوی

علی مهدوی

 

با گذشت 12 سال از رحلت آیت‌الله فاضل لنکرانی(ره)، همچنان دفاتر ایشان در قم، تهران، کرج و مشهد، دایر هستند. پدیده‌ای که اگر نگوییم بی‌سابقه، کم سابقه است. طی ادوار مختلف،‌ سنت متداول حوزوی بر این استوار بوده و هست که دفاتر مراجع معظم تقلید پس از مرگشان تعطیل، مهر ایشان شکسته و فعالیت‌هایی همچون اخذ وجوهات شرعیه مردم به دیگر مراجع، ارجاع داده می‌شود. نمونه بارز آن شکستن مهر آیت‌الله موسوی اردبیلی(ره) است؛ که با استقبال گسترده علما روبرو شد و آیت‌الله مکارم فرمودند بقیه عزیزان (مثل استاد محمدجواد فاضل) چنین کنند. البته طبیعی است مرکزی به عنوان نشر آثار برای مرجع متوفی باقی بماند؛ اما فعالیت‌هایی فراتر از این، تقابل عملی با سنت حوزوی است.

 

این پدیده آثار و عواقب خطرناک بسیاری ممکن است به همراه داشته باشد. از جمله:

  • علی مهدوی

هادی چیت‌ساز

 

حضرت امام(ره) در منشور روحانیت، علاوه بر تخصص در فقه و اصول و سایر علوم حوزوی، شرایط دیگری را برای مجتهد می شمارند که عبارتند از:

۱.  احاطه به مسائل زمان خود

۲.  تخصص در مسائل سیاسی و اظهار نظر سنجیده

۳.  آشنایى به روش برخورد با حیلهها و تزویرهاى فرهنگ حاکم بر جهان،

۴.  داشتن بصیرت و دید اقتصادى،

۵.  اطلاع از کیفیت برخورد با اقتصاد حاکم بر جهان،

۶.  شناخت سیاستها و حتى سیاسیون و فرمولهاى دیکتهشده آنان؛

۷.  درک موقعیت و نقاط قوّت و ضعف دو قطب سرمایه دارى و کمونیزم؛

۸.  زیرکى و هوش و فراست هدایت یک جامعه بزرگ اسلامى و حتى غیر اسلامى

۹.  خلوص و تقوا و زهدى که در خور شأن مجتهد است

۱۰.  مدیر و مدبر

۱۱.  نگاه حکومتی به فقه

(صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۸۹)

 

اکنون جای این سؤالات است:

حضراتی که سودای مرجعیت دارند، به غیر از کارهای علمی حوزوی، چه سابقه ای در این شرایط دارند؟ مدیریت و مدبریت آنها کجا آزموده شده است؟

اگر در مسائل اقتصادی بصیرت دارند، چرا در مسئله FATF موضعی نگرفتند؟ یا چرا تا کنون در راستای تحقق نظریه اقتصاد مقاومتی، اعم از فعالیت علمی یا حمایتی، کاری نکرده‌اند؟

اگر جریان شناسی سیاسی دارند و از فرمولهای سیاسیون باخبرند، چرا با اعضا فتنه دیدار کرده، یا با سکوتشان از آنها حمایت می کنند؟

اگر نگاه حکومتی به فقه دارند، چرا با لیبرالها و سکولارها دیدار می کنند؟

 

جواب این سوالها، همان شاخص‌هایی هستند که ردای مرجعیت را هرگز اندازه تن سوداگران مرجعیت نمی‌داند. غیر از این است که می‌خواهند برای مرجعیت آینده، همه را از خودشان راضی نگه دارند؟ اینکه به سادگی از کنار این همه مسئله در جامعه می‌گذرند، تا نکند به کسی بربخورد، نباید ما را مشکوک کند؟

 

  • علی مهدوی

مصاحبه استاد محمدجواد فاضل

 

این حرف که اگر چیزی [از وجوهات مرجع متوفی] باقی مانده باید به یک مرجع اعلم داده شود؛ هیچ ملاک فقهی ندارد. ضابطه فقهی این است که وجوهات باید زیر نظر یک مجتهد مصرف شود. آنچه از یک مرجع باقی می‌ماند، حتی اگر [آن مرجع] یک وصی غیر مجتهدی برای آن قرار داد و معین کرد که کجا مصرف شود، باز از جهت فقهی مشکلی ندارد. پدر ما (آیت‌الله فاضل) فرموده: یا صرف شهریه کن یا مرکز فقهی یا آنچه خودت مصلحت می‌دانی!!

مقلدین ایشان نزد ما آمدند و گفتند یک سوال فقهی داریم: شما شخصا می‌توانید وجوهات بگیری یا خیر؟ گفتم: بله.

 اوایل مرجعیت رهبری از ایشان استفتائی شد: ایشان فرموده بودند: که وجوهات باید با نظر رهبری باشد [با اذن ایشان اخذ شود]. این در قم و بین آقایان مراجع سر و صدا داشت. من یک هفته هیچ تصرفی در وجوهات نداشتم و همان موقع (سال ۷۴ ، ۷۵) بررسی کردم که آیا واقعا خمس را باید داد به #ولی_فقیه یا هر مجتهد جامع‌الشرایطی می‌تواند بگیرد؛ همان زمان بر حسب ادله به این نتیجه رسیدم که هر مجتهدی «یجوز له الإفتاء» و هر مجتهدی «یجوز له اخذ الخمس»؛ با دو شرط: مجتهد باشد و مصرف درست داشته باشد.

 

حاج آقا مهدی شب‌زنده‌دار در آن جلسه (جامعه مدرسین) گفتند: مرحوم آشیخ کاظم تبریزی که در علمیت مورد اتفاق همه بود، افراد می‌آمدند و محاسبات خمسشان را نزد ایشان انجام می‌دادند؛ اما انقدر احتیاط می‌کرد که پول از اینها نمی‌گرفت. یعنی احتیاط اقتضا می‌کند که خمس نگیر...

منبع: مباحثات

 

در این دفتر چگونه به سؤال‌های مقلدین پاسخ داده می‌شود؟

آن‌ها که بر تقلید آقا باقی مانده‌اند اگر مسئله جدیدی داشته باشند #نظر_خودم را می‌پرسند و من نظر خود را برایشان می‌گویم و در مسائلی که نظر مرحوم والد سؤال می‌شود فتوای ایشان را بیان می‌کنیم.

معمولاً مرجع تقلید کسی را وصیّ خودش قرار می‌دهد که مجتهد باشد چون وصی او می‌خواهد در اموال و وجوهات شرعیه تصرف کند. بعد از فوت آقا خیلی از مقلدین ایشان از من خواستند که رساله بدهم حتی اینجا هم زیاد آمدند، ولی نپذیرفتم منتها اگر سؤالات جدید داشته باشند هم در سایت و هم در دفتر جواب می‌دهم.

منبع: شبکه اجتهاد

  • علی مهدوی

هادی چیت‌ساز

 

امروزه با اینکه بازار علوم انسانی و مباحث فقهی در آنها کساد است، اما بازار فقاهت در مسائل رساله‌ای داغتر از قبل شده است تا جایی که برخی بر خلاف سیره سلف، به استقبال مرجعیت رفته‌اند. افزون بر اینکه نیاز شدید جامعه به مسائل جدید و علوم انسانی بیشتر احساس می‌شود. رهبر معظم انقلاب در ضرورت این مسئله می‌فرمایند:

«به نظر ما در حوزه‌های علمیه بایستی اهداف جداگانه‌ای را مورد توجه قرار داد. یک هدف، ساختن مجتهد فقیه متخصص فنی. باید فقهائی باشند و مجتهدینی باشند؛ این یک هدف. افرادی با استعدادهایی در حدّ خاص، و با شوق و علاقه بایستی بروند طرف اینجور درس خواندن. در کنار اینها کسانی باشند که قدرت استنباط پیدا کنند و بتوانند از منابع اسلامی، معارف الهی را به دست بیاورند؛ اما نه به قصد اِفتاء. نه به قصد این‌که در فقه یک انسان متبحر متخصص بشوند، نه! به قصد این‌که بتوانند معارف اسلامی را که بحثهای فراوان و کتابهای فراوان و مباحث لازم برای به خصوص جامعه‌ی امروز ما در آنها هست، اینها را استخراج بکنند و دراختیار مردم بگذارند؛ در اختیار نظام بگذارند.

و ما امروز چقدر احتیاج داریم به اینجور استنباطها. در حقیقت مجتهدین درجه‌ی دو، که اینها اگر چه از لحاظ عمق فقهی و درسی، درجه‌ی دو هستند، اما ممکن است از لحاظ سعه‌ی نظر و مُتِحَنِّن بودن، از آن دسته‌ی اوّل حتی قویتر و بالاتر و همه‌جانبه‌تر باشند. (بیانات در مراسم سالگرد شهادت دکتر مفتح، ۲۶ آذر ۱۳۶۴)»

 

  • علی مهدوی

ادب مرجعیت

۰۶
خرداد

محمد حق‌پرست

 

برخی همیشه در برابر جریان تحول خواهی، شبهه «تراث» و «سیره سلف» را مطرح می‌کنند. وقتی می‌گوییم برخی کتابها باید اصلاح، و برخی باید حذف شوند، سریعا می‌گویند علمای سابق همینها را خواندند. وقتی می‌گوییم نظام پرداخت شهریه باید اصلاح شود و ارتقا پیدا کند، می‌گویند علمای سابق با همین اندک زندگی کردند و علم را پیش بردند.

 

اما برخی از همین جماعتی که همیشه داعیه دار تراث و سیره گذشتگان و سلف صالح هستند، پای ادعای مرجعیت که می‌رسد، مبنای سیره اخلاقی سلف در مرجعیت که مهمتر از سیره علمی است، دیگر ارزشی ندارد. گویا مسئله مهمی در میان است. آری، تکلیف‌تراشی مرجعیت و تقلید و بیت و دفتر و دستک و وجوهات.

 

یادشان می‌رود که سلف صالح در برابر ادعای مرجعیت چه سیره‌ای داشتند. سلف صالح، قبل از ادعای مرجعیت، ادب مرجعیت داشتند. حتی اگر مردم به سراغشان می‌آمدند، تا زمانی که استادشان زنده بودند، فکر رساله و استفتاء هم به ذهنشان نمی‌رسید. اینکه سلف صالح، همیشه از مرجعیت فراری بودند و به دیگری می‌سپردند.

اما برخی مسابقه رساله و استفتا و شهریه گذاشتند و با وجود تمام کارهای بر زمین مانده، به تکلیف مرجعیت رسیده‌اند.

 

  • علی مهدوی

#ارسالی_اعضا

واقعا گاهی به عمل کار برآید به سخندانی نیست

🖋 محمد موحدی

🔹 همیشه برای این که به مردم منویات رهبری را گوشزد کنم سراغ محتوای علمی در زمینه اهمیت رونق تولید و کارآفرینی می‌رفتم؛ ولی گاهی احساس می‌کردم مخاطب من حرفهایم را می‌داند و قبول دارد و حتی می‌خواهد به آن عمل کند ولی راه و چاره‌اش را نمی‌داند؛ به خاطر همین با نگاه سؤالی، سخنان مرا بدرقه می‌کند.

🔹 برای پیدا کردن راه و چاره سراغ انسانهای با تجربه و کارآمد منطقه رفتیم و ظرفیتهای موجود برای فرهنگ کارآفرینی در منطقه خودمان را  مورد بررسی قرار دادیم.

1 چون منطقه ما در بخش بهمن از توابع شهرستان ابرکوه یزد، منطقه‌ای کویری و کم آب بود، مردم را به کاشت زعفران که نیاز به آب چندانی ندارد تشویق کردیم.

2 پرورش شتر در آن منطقه راحتتر و پردرآمدتر بود.

3 تغییر زمینهای گندم و چغندر به باغ پسته همین‌طور...

🔹 در همین اثناء متوجه شدم جهاد کشاورزی مردم را به کاشت گیاهان دارویی تشویق کرده است و مردم هم با شوق زائد الوصفی از این ایده استقبال کردند.
کاش تمام مسئولین در همه بخش‌ها اینطور به مردم رونق تولید را بیاموزند.

🌐 حالا وقتی در منطقه خودمان منبر می‌روم مردم همان توصیه‌ها را از اعماق جان می‌فهمند.

❓مبلغین گرامی، تابحال در مناطق تبلیغی از انسان‌های با تجربه و کاسب‌های حرفه‌ای برای اصلاح فرهنگ کار از کارمندی به کارآفرینی استفاده کرده‌اید؟!

🔹 روحانیت برای گام دوم انقلاب باید مردم را سر خط کند تا بتوانند به مبارزه جنگ اقتصادی-فرهنگی بروند.

〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️〰️
🗂 پرونده تبلیغ رمضان با رویکرد رونق تولید و اشتغال‌زایی

کانال مناهج در پیام‌رسان ایتا

کانال مناهج در تلگرام

  • علی مهدوی