نماز مهم آخر ماه ذیالحجة
- ۰ نظر
- ۳۰ مرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۱
- ۹۴۶ نمایش
#یادداشت_مهمان
زهرا ابراهیمی
سالها و سالهاست که واعظان دلسوز در مجالس خویش فریاد حق الناس سر میدهند و خود و دیگران را به این امر متذکر میشوند.
توصیه به رعایت حقوق مردم بخش مهمی از محتوای سخنرانیهای ماه محرم است.اما امسال موضوع رعایت حق الناس از اهمیت ویژهای برخوردار میباشد.
ازیک طرف وجود ما ذوب درعشق به وجود مقدس ابا عبدالله علیه السلام و برپایی مراسم عزاداری برای اوست و از سوی دیگر امسال به دلیل ویروس کرونا محدودیتهایی برای مجالس عزا اعمال شده است.
حالا این محدودیتها احساسات مذهبی را به گونهای تحریک میکند که عدهای بر خلاف نظر مراجع به برپایی عزاداری حتی به قیمت جان تاکید میکنند!! و توجه به مناسک عزاداری را تا حدی پررنگ میکنند که حتی کسانی که در این مسیر از دنیا بروند را شهید محسوب مینمایند.
گویا افراطیون خود را شیعهتر از سایرین میدانند و از این طریق میخواهند حب خویش به اهل البیت علیهم السلام را به دیگران اثبات کنند.
اما حقیقتا طرفداران این تفکر، پیرو چه مکتبی هستند و کدام امام را مورد پذیرش قرار دادهاند؟
مکتبی که امام حسین علیه السلام مظهرش هست، مکتبی است که توجه به حقوق مردم را به شهادت رجحان میدهد و اسلامی که افراطیون در صدد معرفی آنند مکتبی است که پا گذاشتن بر روی حقوق دیگران به اسم حفظ شعائر مانعی ندارد!!
مگر می شود نسبت به حفظ جان مردم بی مبالات بود و خود را پیرو امام دانست؟!!
حالا عدهای نیزبه توطئهی حذف مناسک استناد میکنند و دلیل اصرار بر محدودیتها را توطئهای میدانند از سوی دشمن و به این بهانه به دنبال تهییج مردم برای شرکت در عزاداری هستند.
وجالبتر اینکه از هم اکنون پروژهی شهیدسازی را استارت زدهاند تا جانبختگان احتمالی کرونا در مراسم عزاداری را شهید بنامند و اینچنین روش خویش را از هرگونه ملامتی تطهیر نمایند.
چگونه میتوان تناقض تضییع حقوق در مراسم عزا را به بهانهی شهادت حل نمود؟ آیا بهتر نیست به جای تبعیت از این افکار و بهانه دادن به دست دشمن، با حفظ محدودیتها و رعایت پروتکلهای بهداشتی نمونهی عینی شیعهی عملگرا باشیم؟!
#نشر_حداکثری
نشر دیجیتال
تحلیل امام خامنهای نسبت به مشکلات جمهوری اسلامی و نحوه موضعگیری روحانیت در قبال این مشکلات
امروز که مردم با مشکلات زیادی به لحاظ اقتصادی روبرو هستند، انتقادهایی نسبت به حاکمیت، دولت و نظام جمهوری اسلامی دارند. اما کدامیک از این انتقادها و اشکالات صحیح است؟ وظیفه مبلغان در برابر مردم چیست؟ آیا باید با مردم همراهی کنند، یا اینکه باید امیدواری ایجاد کنند؟ اشکالات را توجیه کنند یا کاملا بپذیرند؟ در برابر این انتقادات، چه پیشنهادی میتوانند داشته باشند؟
جواب این سوالات را میتوانید در بیانات امام خامنهای بخوانید. ایشان در جلساتی که با طلاب و روحانیت داشتند، این موضوع را کاملا تبیین کرده و تکلیف روحانیت را مشخص میکنند.
این کتاب، توشه سیاسی مبلغین در مواجهه با سوالات و شبهات مردم درباره مشکلات و ضعفهای جمهوری اسلامی است.
دانلود کتاب:
محمد حقپرست
اگر هدایت سیاسی در کنار سایر هدایتهای اعتقادی و معرفتی، مهم و ارزشمند است پس به همان اندازه باید برای علما و کادر مدیریت حوزه نیز مهم و دغدغه باشد. نمیشود در عصر انقلاب اسلامی و اندیشههای امام خمینی (ره) طلبه شد، اما هیچ آشنایی عمیقی با اندیشهها و نگاههای امام هم نداشت. طنز تلخی است، که از طرفی انتظار هدایت سیاسی داشته باشیم، و از طرفی برنامه و آموزش خاصی هم نداشته و همه مسئولیت را بر عهده خود طلبه بگذاریم.
فرق است بین طلبهای که سیاست را از راه درست آموخته باشد، با طلبهای که تحلیل سیاسیاش را به وسیله خُرده اطلاعات شبکههای اجتماعی به دست آورد. و بدتر آنکه گمان میکند با ظاهر این اطلاعات دسته چندم، میتواند باطن قضایای مختلف را ببیند و تحلیل کند. امروزه اثر این نوع تحلیل ضعیف سیاسی را در برخی طلاب میبینیم که بدون پشتوانه علمی، تحقیقی و مبنایی، در فضای مجازی با آبروی حوزه بازی میکنند و خود را نماد روحانیت انقلابی معرفی میکنند.
قبل از انقلاب و سالهای ابتدای انقلاب، حوزه علمیه قطب سیاسی کشور بود و مردم از روحانیت، خط سیاسی میگرفتند. اما در این سالها که حوزه در وظیفه هدایت سیاسی خود کمرنگ شده و کمتر خروجی مؤثری در این زمینه داشته است، مدیریت از دست حوزه خارج شده و عملا دیگران بر این فضا غالب شدند. یکی از علتهای این رویکرد آن است که حوزه علمیه در زمینه آموزش تحلیل سیاسی، ضعیف عمل کرده است. اینکه دغدغه آموزش تحلیل سیاسی به طلاب، بارها از سوی مقام معظم رهبری به شورای عالی و سایر مسئولین حوزوی مطالبه شده، آیندهنگری معظم له نسبت به امروز است.
آری، همیشه عدهای قلیل به دنبال چنین مسائلی میروند، اما این حرکت خودجوش هیچ ایده، برنامه و آیندهنگری در طراز کلان حوزه علمیه ندارد. از این رو، حوزه بر ایشان مدیریتی ندارد تا بتواند در برابر تحریفها و انحرافهای سیاسی، به صورت منسجم عمل کنند.
〰️〰️〰️〰️〰️
آیتالله محمدعلی تسخیری رئیس شورای عالی مجمع تقریب و مشاور مقام معظم رهبری در امور جهان اسلام در سن ۷۶ سالگی دار فانی را وداع گفت.
〰️〰️〰️〰️〰️〰️
پیام رهبر انقلاب به مناسبت درگذشت حجتالاسلام والمسلمین تسخیری
بسم الله الرحمن الرحیم
با تأثر و تأسف اطلاع یافتیم که عالم مجاهد و زبان گویای اسلام و تشیع جناب حجةالاسلام والمسلمین آقای حاج شیخ محمدعلی تسخیری رحمةاللهعلیه دار فانی را وداع گفته است.
کارنامهی این مرد نستوه و خستگیناپذیر در انواع خدمات برجسته در مجامع جهانیِ اسلامی حقاً درخشان است. عزم راسخ و دل پرانگیزهی ایشان حتی بر ناتوانیهای جسمانی در چند سال اخیر فائق میآمد و حضور مؤثر و برکت وی را در هر نقطهی لازم و مفید استمرار میبخشید.
مسئولیتها و خدمات ایشان در داخل کشور نیز فصل جداگانه و ارزشمندی از تلاشهای این روحانی فاضل و متعهد است.
اینجانب به خاندان و بازماندگان مکرم و نیز به همهی همکاران و دوستان ایشان تسلیت عرض میکنم و رحمت و مغفرت و رضوان الهی را برای وی مسألت میکنم.
سیّدعلی خامنهای
۲۸ مرداد ۱۳۹۹
#یادداشت_مهمان
علی رمضانی
استاد مطهری در کتاب حماسه حسینی نقل میکنند: «... یادم هست در سالهایی که در قم بودم در آنجا هم یک نمایشها و شبیههای خیلی مزخرفی در میان مردم بود. سالهای اول مرجعیت مرحوم آیت الله بروجردی (رضوان الله علیه) بود که قدرت فوقالعاده داشتند. قبل از محرم بود. به ایشان گفتم وضع شبیهخوانی ما این جور است. دعوت کردند، تمام رؤسای هیئت نزد ایشان آمدند. از آنها پرسیدند: شما مقلد چه کسی هستید؟ همه گفتند ما مقلد شما هستیم. فرمودند: اگر مقلد من هستید، فتوای من این است که این شبیههایی که شما به این شکل در میآورید حرام است. با کمال صراحت به آقا عرض کردند که آقا ما در تمام سال مقلد شما هستیم الّا این سه چهار روز که ابداً از شما تقلید نمیکنیم. گفتند و رفتند و به حرف مرجع تقلیدشان اعتنا نکردند. این نشان میدهد که هدف، امام حسین علیه السلام نیست. هدف، اسلام نیست. نمایشی است که از آن استفادههای دیگری و لااقل لذتی میبرند.» (ج ۱، ص ۱۸۵)
سوال نگارنده این است که مگر امام زمان (عج) در توقیع خود به اسحاق بن یعقوب، علما را حجت خود بر مردم معرفی نکردند و نفرمودند: «وَ اَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَةِ فَارْجِعُوا فِیهَا اِلَى رُوَاةِ حَدِیثِنَا فَاِنَّهُمْ حُجَّتِى عَلَیکُمْ وَ اَنَا حُجَّةُ اللَّهِ عَلَیهِمْ»؟
مگر امام صادق (ع) به عمر بن حنظله نفرمودند که: « شیعیان باید به کسانی که حدیث و سخنان ما را روایت میکنند و در حلال و حرام ما به دقت مینگرند و احکام ما را به خوبی باز میشناسند (عالم عادل)، مراجعه کنند و او را به عنوان حاکم بپذیرند. من چنین کسی را بر شما حاکم قرار دادم. پس هرگاه به حکم ما حکم کند و از او پذیرفته نشود، حکم خدا کوچک شمرده شده و بر ما رد شده است و آن که ما را رد کند، خدا را رد کرده است و چنین چیزی در حد شرک به خداوند است.»
و مگر عالمان و فقیهان، امناء خدا و ورثهی انبیا معرفی نشدهاند؟
پس چگونه است که بخشی از جامعهی مذهبی و مؤمن و متدین در آن روز، میخواهد با زیرپا گذاشتن دستور امام زمان (عج) و با بیاعتنایی به رأی و نظر وارثان انبیا، به عزاداری برای امام حسین (ع) بپردازد؟ چگونه است که خودمختار و خودرأی، این عمل صد در صد انحرافی و غیر دینی را انجام میدهد و از آن احساس تقرب و معنویت میکند؟
چرا احساس میکنند که با این عمل، رضایت و محبّت و عنایت اهل بیت شامل حالشان میشود و آیا این از القائات شیطان نیست؟
وقتی گفته میشود: «ما ، تمام سال، از شما تقلید میکنیم الا همین چند روز»، مطابق حدیث امام صادق (ع) معنا و مفهومش این است که ما در تمام سال مقلّد شما هستیم اما چند روزی میخواهیم به حکم خدا و اهل بیت بیاعتنا باشیم و آن را کوچک بشماریم. یعنی تمام سال را مؤمن و بندهی خدا هستیم لکن چند روزی میخواهیم مانند مشرکان باشیم. «فاذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه فانما استخف بحکمنا و علینا رد و الرادعلینا کالراد علی الله و هو علی حد الشرک بالله.»
مگر میشود با حکم خدا، با حکم امام صادق (ع) و حکم امام زمان (ع) مخالفت کرد و خود را عزادار امام حسین (ع) نامید؟ مگر دستگاه اهل بیت از هم جداست و مگر نه این است که همهی آنان نور واحدند؟
حالا شاید از آن روز بیش از نیم قرن گذشته باشد. دیگر آیت الله بروجردی (ره) حضور ندارند و مراسم شبیه خوانی نیست. اما گویا همان مسأله به شکل دیگری باقی مانده و حل نشده است.
امروز درگیر ویروس منحوسی هستیم که همه چیز را، از جمله عزاداریهای ماه محرم را تحت تأثیر خود قرار داده است. مقام معظم رهبری در سخنان خود فرمودند که «معیار در شیوهی عزاداریها، تصمیمات ستاد مبارزه با کرونا است. و آنها هرچه بگویند من خود انجام میدهم و توصیه میکنم اگر آنها ضابطهای را مشخص کردند همه رعایت کنند»
پس از این سخنان بود که جامعهی ولایی، انقلابی و فهیم مداحان و هیئات مذهبی در نامهای به فصلالخطاب بودن سخنان رهبری اشاره کردند. اما روی سخن این مطلب با آن عدهای است که هنوز به نحوی مخالفت میکنند و هیجانات و احساسات مذهبی مردم را تحریک میکنند.
«عاشورا درس ولایتمداری است. نمیتوان با فرمایشات و توصیههای ولیفقیه و امام جامعه، مخالفت کرد و خود را عزادار امام حسین(ع) نامید. ولایت فقیه امتداد ولایت اهل بیت است و تا زمانی که ولیفقیه ما را به ملزم به اجرای دستورات ستاد بداند، همه مأمور به تکلیفیم. الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مارِقٌ، وَالْمُتَاَخِّرُ عَنْهُمْ زاهِقٌ»
▪️والسلام علی عباد الله الصالحین
یک وظیفهی مهمی که امروز ماها داریم، ارتباط با سیاست است. کنارهگیری از سیاست درست نیست و کار روحانی شیعه نیست.
۱۳۸۵/۸/۱۷
کانال رهبر حوزهها
@khamenei_hawzah
تکلیف حوزه و روحانیت، الگوگیری از علامه طباطبایی در هدایت جامعه
امام خامنهای
علامه طباطبایی، هم فقیه بود و هم اصولى؛ هم مىتوانست درس خارج فقهِ مفصلى بدهد؛ هم مىتوانست درس خارج اصول مفصلى ترتیب دهد و فضلا را جمع کند؛ اما او به کارى پرداخت که آن روز آن را لازم مىدانست. بعد هم حوادث و وقایع شهادت داد بر اینکه اینها لازم است.
مناهج:
این سخن به معنای تضعیف فقه و اصول نیست؛ علامه طباطبایی، شهید مطهری و دیگرانی هم که منشأ خیر و هدایت علمی و سیاسی شدند، عالِم فقه و اصول و فلسفه و در یک کلام اسلامشناس بودند؛ سپس به آنچه برای هدایت جامعه نیاز بود پرداختند و گرفتار روزمرگیهای علمی نشدند.
〰️〰️〰️〰️〰️
محمد حقپرست
یکی از اشکالات حوزویان به سخنرانان غیر روحانی این است که چرا ایشان به عرصه هدایت سیاسی میپردازند درحالیکه معمولا فهم آنها از دین ناقص است و از سر احساسات و هیجانات سیاسی سخنرانی میکنند.
این اشکال به ایشان وارد است که بدون تخصص لازم، نظریهپردازی و هدایت سیاسی میکنند. اما اشکال بزرگتر به خود روحانیت است که در عمل، وظیفه خودش را محدود به هدایت در مسائل دینی خاص کرده است؛ یعنی اعتقادات، اخلاق و فقه. حوزه در عرصه معارف طلبههای خوبی تربیت میکند، اما در عرصه هدایت سیاسی، دست پری ندارد. لذا مخاطب امروز، در عصر رسانه و ارتباطات است که اگر خوراک فکری خوب برایش تهیه نشود، سراغ افکار و نظرات دیگران میرود، هرچند ناقص و غیر تخصصی باشد.
شاید کسی بگوید، هدایت سیاسی اساسا نیاز به علمای متخصص ندارد. برای پاسخ کافی است تصور کنید افرادی، جوابهای سطحی به شبهات اعتقادی بدهند؛ بدون اینکه اجتهاد و تخصص لازم را داشته باشند. همین نسبت در هدایت سیاسی وجود دارد. به سخن دیگر، با اینکه در عرصه هدایت سیاسی جوابهایی توسط افراد غیر متخصص داده می شود، اما اگر علما وارد شوند و از منظر علم دینی در برابر تحریفات بایستند، قطعا اوضاع بسیار بهتری خواهیم داشت.
شاهد این مطلب، مقایسه کتابهای شهید مطهری با غیرمعممین است که اجتهاد نداشتند. هر دو هدفشان تبیین دین و توسعه فرهنگ است، اما کتابهای شهید مطهری خط فکری اسلام ناب است، اما کتابهای غیر معممین خط مایه فکری برای منافقین و جریانهای التقاطی شد. در نتیجه وظیفه روحانیت سنگینتر و سختتر میشود؛ چون هم باید در برابر اصل شبهات تحریف جوابگو باشد، هم باید تفکر ناقص را از بین ببرد و تفکر متعالی و صحیح را جایگزینش کند.
〰️〰️〰️〰️〰️
از هدایت سیاسی جامعه تا طراحی نظامات فقهی
امام خامنهای
نظریهپردازى سیاسى و نظریهپردازى در همه جریانهاى اداره یک ملت و یک کشور در نظام اسلامى بهعهدهى علماى دین است. آن کسانى مىتوانند در باب نظام اقتصادى، در باب مدیریت، در باب مسائل جنگ و صلح، در باب مسائل تربیتى و مسائل فراوان دیگر نظر اسلام را ارائه بدهند که متخصص دینى باشند و دین را بشناسند. اگر جاى این نظریهپردازى پر نشد، اگر علماى دین این کار را نکردند، نظریههاى غربى، نظریههاى غیر دینى، نظریههاى مادى جاى آنها را پر خواهد کرد.
علاوه بر اینها که نظام اسلامى براى اداره ملت و کشور نیازمند به حوزههاست، یک نکته دیگر هم وجود دارد و آن این است که امروز شبهههایى مطرح مىشود که آماج آن شبههها نظام است. شبهات دینى، شبهات سیاسى، شبهات اعتقادى و معرفتى در متن جامعه تزریق مىشود- بخصوص در میان جوانان- هدفش فقط این است که یکى را از یک فکرى منتقل کند به یک فکر دیگرى؛ هدفش این است که پشتوانههاى انسانى نظام را از بین ببرد؛ مبانى اصلى نظام را در ذهنها مخدوش کند؛ دشمنى با نظام است. لذا برطرف کردن این شبههها، مواجهه با این شبههها، پاک کردن این غبارها از ذهنیت جامعه- که به وسیله علماى دین انجام مىگیرد- این هم یک پشتیبانى دیگر، یک پشتوانهى دیگر براى نظام اسلامى است.
پس نظام اسلامى از جهات مختلف متکى به علماى دین و نظریهپردازان و محققان و دانشمندان حوزههاى علمیه است.
بیانات در دیدار طلاب، فضلا و اساتید حوزه علمیه قم
۲۹ مهر ۱۳۸۹